کانون توحید چهاربرج مسجدالهادی
 
 
لوگوي ما

هشت نقطه نورانی شهادت گل یاس خانه تکانی حدیث چشم چرانی آموزنده ترین مستند های جهان سلام برکاروان کربلا احادیث بسیار جالب خیانت نکردن به خدا خوب وبدخدا درمحضرقرآن احکام خریدوفروش نامه به رهبر رهبر دربیمارستان یاامام رضا آزادی ودانشگاه شرایط ظهور


دیدار با حقیقت

كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُواْ آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ‏

اين كتاب مباركى است كه به سوى تو فرو فرستاديم تا

درآيات آن تدبّر كنند و خردمندان پند گيرند.(آيه  29  سوره ص)

گرچه قرآن، مبارك است، امّا براى تدبّر است، نه فقط تبرّك جستن به ظاهر آن.

(براى حفظ منزل، مسافر و عروس از خطرات) «كتاب... مبارك ليدبّروا»

تدّبر در قرآن مقدّمه‏ ى تذكّر است وگرنه چه بسا انسان اسرار و لطايف علمى

قرآن را درك كند ولى مايه‏ ى غرورش شود. «يدّبّروا - يتذكّر»

تدّبر بايد در همه‏ ى آيات قرآن باشد نه تنها در آيات الاحكام. «ليدّبروا آياته»

شرط تدبّرو بهره‏ گيرى وپندپذيرى،عقل وخرداست.«ليدّبروا...و ليتذكّراولواالالباب»

كسانى كه از قرآن متذكّر نمی شوند، بی ‏خردند. «ليتذكّر اولواالالباب»

قرآن، مطابق عقل و خرد است، لذا اهل خرد با تدبّر در آن به احكام و رموزش پی می‏برند.

«ليتذكّر اولوا الالباب» (در قرآن، امرى مخالف عقل يافت نمی ‏شود)

معارف قرآن پايان ناپذير است. اين كه به همه دستور تدبّر می‏دهد نشان آن است

كه هر كس تدبّر كند به نكته‏ ى تازه‏اى می‏رسد و اگر علما و دانشمندان گذشته

همه‏ ى اسرار قرآن را فهميده باشند، تدّبر ما لغو است.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:قرآن,درمحضرقرآن,تدبردرقرآن,دیدارباحقیت,اسرارقرآنی,کتاب خدا,کتاب آسمانی,استفاده ازقرآن, توسط کانون توحید

سوال: آيا فروش خون به کسى که از آن استفاده مى کند، جايز است؟

جواب: فروش خون اگر به قصد عقلايى مشروع باشد، اشکال ندارد.

 

سوال: خريد و فروش کالاهاى امريکايى چه حکمى دارد و آيا اين حکم

شامل همه کشورهاى غربى مثل فرانسه وانگلستان هم مى شود؟

و آيا آن حکم مخصوص ايران است و يا در همه کشورها جارى است؟

جواب: اگر خريد کالاهاى وارداتى از کشورهاى غيراسلامى و استفاده از آنها

باعث تقويت دولتهاى کافرو استعمارگرکه دشمن اسلام و مسلمين هستند،شود

ويا قدرت مالى آنها را براى هجوم به سرزمين هاى اسلامى يا مسلمين درسرتاسر

عالم، تقويت نمايد، واجب است که مسلمانان از خريد و بکارگيرى واستفاده ازآنها

اجتناب کنند، بدون اينکه فرقى بين کالايى با کالاى ديگر و دولتى با دولت ديگر از

دولتهاى کافرى که دشمن اسلام و مسلمين هستند، وجود داشته باشد و اين حکم

هم اختصاصى به مسلمانان ايران ندارد.

 

سوال: آيا خريد توليدات شرکتهاى يهودى يا امريکايى يا کانادايى با وجود اين

احتمال که شرکت هاى مزبور به تقويت دولت اسرائيل مى پردازند، جايز است؟

جواب: اگر خريد و فروش اين توليدات موجب تقويت دولت حقير و غاصب اسرائيل

شده و يا در راه دشمنى با اسلام و مسلمين بکار مى روند، خريد و فروش آنها براى

هيچکس جايز نيست و الا اشکال ندارد.

 

سوال: آيا وارد کردن کالاهاى اسرائيلى و ترويج آنها جايز است؟

در صورتى که اين کار هرچند بر اثر اضطرار صورت بگيرد، آيا فروش آنها جايزاست؟

جواب: بايد از معاملاتى که به نفع دولت غاصب اسرائيل که دشمن اسلام و مسلمين

است،خوددارى شود و وارد کردن و ترويج کالاهاى آنان که از ساخت و فروش آن

سود مى برند،براى هيچکس جايز نيست و همچنين براى مسلمانان هم خريد آن

کالاها به خاطر مفاسد و ضررهايى که براى اسلام و مسلمين دارد جايز نيست.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

سلام آقاجان.........................................الهی همیشه شاد ببینمت.

شنیده ایم رفته اید بیمارستان برای یک عمل مختصر!

گفته اندالحمدلله عمل خوب بوده آقاجان!

خود شما مصاحبه کرده اید و گفته اید مردم نگران نباشند!

آقاجان! حتی عمل مختصر موفقیت آمیز شما هم دلهره می اندازد توی دل ما.

تو را به خدا حواستان به خودتان باشد.

آقاجان! ازهمین الان می شودحدس زدکه شبکه های بیگانه ازاین خبرعمل شما

چه شایعه هایی که نمی سازند! گوش ما به این شایعه ها بدهکار نیست اما

چند دقیقه خوابیدن شما روی تخت بیمارستان، دل خیلی ها را از صنعا تا ضاحیه

و از تهران تا سامرا، می لرزاند!

آقاجان! اگر می شود فردا یا پس فردا مثل همیشه یک سخنرانی مقتدرانه بکنید

تا دلمان یک کم با دیدنتان آرام بگیرد.

ارادتمند شما
سربازی که تحمل دیدن فرمانده اش را روی تخت بیمارستان ندارد

 

فرمانده نفس بند بیاید ونبینم

یک لحظه ی کم دردوالم یاکه غمت را

گفتند عمل سخت نبودست ولیکن

سخت است که رنجور ببینم بدنت را

بابای عزیزم ،پدر ملت ایران

سخت است نبودن،نشنیدن سخنت را

کوری دوچشمان سیه بخت بداندیش که الله

قوت به شما دادوسلامت بدنت را

نذری دلم یک صلوات است ودعایی

یاحضرت صاحب بده صحت پدرم را

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:شادی رهبر,قربان رهبر,سربازرهبر,ارادتمندرهبر,فرمانده من خامنه ای,مریضی آقا, توسط کانون توحید

تقدیم به ساحت مقام عظمای ولایت:

 فرمانده،بميرم وشما بر روی این تخت نباشى

مشغول مداواى بسى ساده ويا سخت نباشى

من حاضرم هر روز كفن پوش شوم،ليك اميرم

حتى تو براى نفسى داخل اين رخت نباشى.

 

درمان که تو باشی همگی بیماریم

ما جمع فدایی شما بسیاریم

ما را به ملاقات شما گر خوانند

سر را به ملاقات شما می آریم.

 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:عمل رهبر,سلامتی رهبر,فدایی رهبر,سلامتی فرمانده,ملاقات رهبر,درمان رهبرمعظم, توسط کانون توحید

امشب دلم هوس پرواز دارد 

تا در اين راه بندان آسمان 

مسافر حرمي شوم

که خورشيد هميشه در آنجا پرتو افشاني مي کند 

مشهد ، گنبد ، گلدسته

و کبوتران هميشه در پرواز

 

مي خواهم بر لب پنجره اي بنشينم که هميشه گشاده است 

و عطر دل انگيز اسپند و عود را استشمام کنم 

مي خواهم از دلتنگي هايي بگويم که راه نفسم را بند آورده 

 

مي دانم براي زيارتت

نياز نيست دست هايم را به پنجره فولادت گره بزنم

دور دور هم که باشم 

يقين دارم 

در ميان آنهمه همهمه زائرانت

صدايم را مي شوني 

 

به رسم هميشگي

دست بر روي سينه ام مي گذارم و مي گويم 

سلام بر تو

اى على بن موسى الرضا

اي الشمس الشموس

اي آقاي عطوف

اي امام رئوف 

 

براي ورود به بارگاهت اذن دخول مي خواهم آقا : 

پروردگارا 

بر درگاهي ايستاده ام 

از درهاي خانه پيامبرت (ص)

که درود تو بر او و آل اطهارش

...

براي ورود به اين بارگاه

نخست ار تو خداي خوبم اذن مي طلبم 

و بعد از رسول تو (ص)

و علي بن موسي الرضا (ع)

و سوم از فرشتگانت که مقيم هميشگي اين حرم شريفند 

پس

اي رسول خدا اجازه مي دهيد تا داخل گردم 

اي حجت خدا آيا وارد شوم 

آيا وارد شوم اي فرشتگان مقرب خدا 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, توسط کانون توحید

یک بحث جالب در دانشگاه

پیشنهاد میکنم رفقا مطالعه بفرمایند 

دختره یکهو وسط صحبتهاش بایکی جوش آورد و دم پله های سِلف دانشگاه

میخواست مقنعه ش رو دربیاره! هی داد میزد و حرف میزد!!! داد میزدا ؟! داد هم نه!

دااااااااااااااااااااد!!  گوش کردم بین حرفاش اینا رو فهمیدم: من آزادی مطلق میخوام!

دوست دارم هر کاری که دلم خواست بکنم! هر جور دلم خواست زندگی کنم!

هر رنگی دلم خواست! هر مدل لباسی دلم خواست! اصلا دلم میخواد همین جا

مقنعه م رو در بیارم! (یهویی درآورد!) دوست دارم همینجا هرکاری دلم خواست بکنم!

بسه دیگه! چرا نمیذارین آزاد باشم؟؟

بعد زد زیر گریه! البته خیلی کم! هیشکی جرات نمیکرد نزدیکش بشه! حتی دخترا !

رفتم جلو! سلام کردم! جوابم رو نداد! مقنعه ش رو از روی زمین برداشتم ودادم بهش

 

بقیه در ادامه  مطلب...



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:دانشگاه,آزادی مطلق,حجاب,بحث دانشجویی,مرزادما,صحبت دختروپسر, توسط کانون توحید