کانون توحید چهاربرج مسجدالهادی
 
 
لوگوي ما

هشت نقطه نورانی شهادت گل یاس خانه تکانی حدیث چشم چرانی آموزنده ترین مستند های جهان سلام برکاروان کربلا احادیث بسیار جالب خیانت نکردن به خدا خوب وبدخدا درمحضرقرآن احکام خریدوفروش نامه به رهبر رهبر دربیمارستان یاامام رضا آزادی ودانشگاه شرایط ظهور

 

کانون توحیدمسجدالهادی میلاد مادر

خوبیها یگانهمادرهستی را بر همه

شیعیان بخصوص حضرت مهدی(عج)

تبریک میگوید.التماس دعا

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

 

اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وبنیها

 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

داستان واقعی:

مادر من فقط يك چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون هميشه مايه خجالت

من بوداون براي امرارمعاش خانواده براي معلم هاوبچه مدرسه اي هاغذا مي پخت.

يك روز اومده بود دم درمدرسه كه به من سلام كنه ومنوبا خودبه خونه ببره خيلي

خجالت كشيدم آخه اون چطورتونست اين كارروبا من بكنه؟به روي خودم نياوردم  

فقط با تنفر بهش يه نگاه كردم وفورا ازاونجا دورشدم روزبعد يكي ازهم كلاسي ها

منو مسخره كردوگفت ايي يي يي .. مامان تو فقط يك چشم داره

فقط دلم مي خواست يك جوري خودم روگم وگوركنم،كاش زمين دهن وا ميكردومنو.

كاش مادرم  يه جوري گم و گور ميشد...                                           

روز بعد بهش گفتم اگه واقعا ميخواي منوبخندوني وخوشحال كني چرا نمي ميري؟ 

احساسات اون براي من هيچ اهميتي نداشت دلم مي خواست ازاون خونه برم وديگه

هيچ كاري با اون نداسته باشم.                   

سخت درس خوندم و موفق شدم براي ادامه تحصيل به شهردیگه برم ، اونجا

ازدواج كردم،واسه خودم خونه خريدم ، زن و بچه و زندگي، از زندگي، بچه ها و

آسايشي كه داشتم خوشحال بودم.

تا اينكه يه روز مادرم اومد به ديدن من،اون سالها منو نديده بود و همينطور نوه ها

شو،وقتي ايستاده بود دم دربچه ها به اون خنديدند ومن سرش داد كشيدم كه چرا

خودش رو دعوت كرده كه بياداينجا،اونم بي خبر.سرش داد زدم“ چطور جرات

كردي بياي به خونه من و بچه ها رو بترسوني؟! گم شو از اينجا! همين حالا.     

اون به آرامي جواب داد : اوه خيلي معذرت ميخوام مثل اينكه آدرس روعوضي

اومدم وبعد فورا رفت واز نظرناپديد شد.              

يك روز يه دعوت نامه اومد در خونه من، براي شركت درجشن تجديد ديدار دانش

آموزان مدرسه،ولي من به همسرم به دروغ گفتم كه به يك سفر كاري ميرم،بعد از

مراسم،رفتم به اون كلبه قديمي خودمون؛البته فقط از روي كنجكاوي .همسايه ها

گفتن كه اون مرده ، ولي من حتي يك قطره اشك هم نريختم اونا يك نامه به من

دادند كه اون ازشون خواسته بود كه بدن به من...                     

اي عزيزترين پسر من،من هميشه به فكر تو بوده ام،منو ببخش كه به خونت اومدم

و بچه ها تو ترسوندم.         

خيلي خوشحال شدم وقتي شنيدم داري ميآي اينجا ولي من ممكنه كه نتونم از جام

بلند شم كه بيام تورو ببينم وقتي داشتي بزرگ ميشدي از اينكه دائم باعث خجالت

تو شدم خيلي متاسفم آخه ميدوني...وقتي توخيلي كوچيك بودي تو يه تصادف يك

چشمت روازدست داديش به عنوان يك مادر نمي تونستم تحمل كنم و ببينم كه تو

داري بزرگ ميشي با يك چشم،بنابراين یکی ازچشمامو دادم به تو.

براي من اقتخاربودكه پسرم مي تونست با اون چشم به جاي من  دنياي جديد رو بطوركامل ببينه.

با همه عشق و علاقه من به تو     مادرت Your mother 

 قدر مادرانمان را بدانيم



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

وقتی که امام زمان علیه السلام ازشهادت ابایی ندارد،پس غیبت چرا؟

امام غایب نیز مانند پدرانش از کشته شدن در راه دین باکی ندارد؛ لیکن، کشته شدنش به صلاح بشریت و دین نیست.

زیرا هر یک از پدرانش که از دنیا رحلت می‌نمود، دیگری جانشین می‌شد؛ ولی امام زمان علیه السلاماگر کشته شود

جانشینی ندارد. در صورتی که مقدّر شده است که عاقبت، حق بر باطل غالب شود و به واسطه وجود مقدس امام

دوازدهم، دنیا به کام حق پرستان گردد.

مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟

با این که قدرت خدا محدود نیست، لیکن کارها را بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام می‌دهد. بنا نیست برای حفظ

وجود مقدس انبیا و ائمه و ترویج دین، از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد وگرنه دنیا دار تکلیف و اختیار و

امتحان نخواهد شد.

شاید ستمکاران تسلیم می‌شدند؟

از آغاز عالم تا حال،‌ همیشه گروهی در بین بشر وجود داشته‌اندکه دشمن حق بوده و برای پایمال کردن آن با تمام قوا

کوشیده‌اند. مگر پیامبران و ائمه اطهار، حق نمی‌گفتند؟ مگر سخنان حق و معجزاتشان در دسترس نبود؟ حضرت

مهدی (عج) نیز اگر از ترس ستمکاران غایب نشده بود به سرنوشت آنان گرفتار می‌شد.

مراد از غیبت صغری و کبری چیست؟

امام دوازدهم دو مرتبه از دیده مردم مخفی شد. مرتبه اول از سال تولدش- 255 یا 256 هـ.ق- یا از سال وفات پدرش-

سال 260 هـ.ق- شروع شد و تا سال 329 هـ.ق امتداد یافت. در طول این مدت گرچه از نظر عامه مردم غایب بود،

لیکن ارتباطات او کاملاً منقطع نبود؛ بلکه نوّاب خاص خدمت ایشان رسیده و احتیاجات مردم را مرتفع می‌نمودند.

غایب بودن در این 69 یا 74 سال را غیبت صغری گویند.

غیبت دوم از سال 329 هـ.ق، که سال اتمام نیابت خاصه بود، شروع شد و تا زمان ظهور امتداد دارد. این را غیبت

کبری گویند. پیغمبر اکرم و ائمه اطهار قبلاً از وقوع این دو غیبت خبر داده بودند.

آیا غیبت کبری حدّی دارد؟

حدی معین نشده؛ لیکن احادیث دلالت می‌کنند که مدتش به قدری طولانی می‌شود که گروهی به شک می‌افتند. از باب

نمونه: امیرالمومنین علیه السلامدرباره حضرت مهدی فرمود:

«غیبتش به قدری طولانی می شود که شخص جاهل می گوید: خدا به اهل بیت پیغمبر احتیاجی ندارد.»

 حضر حضرت سجاد علیه السلامفرمود:

«یکی از خصایص نوح در قائم وقوع خواهد یافت و آن طول عمرش می باشد...».

چرا از اول، غیبت کامل واقع نشد؟

غایب شدن امام و رهبر جامعه، آن هم، زمانی طولانی، امری است که باور کردنش برای مردم دشوار است؛ از این

جهت، پیغمبر و ائمه اطهار(ع) تصمیم گرفتند که کم کم مردم را با این موضوع آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن

آماده نمایند؛ لذا گاه و بی گاه از غیبتش خبر داده، گرفتاری های مردم آن عصر و انکار و سرزنش منکرین و ثواب

ثبات قدم و انتظار فرج را گوشزد می نمودند. از این جهت، ابتدا غیبت صغری شروع شد تا شیعیان در آن ایّام، به

وسیله نوّاب با امام خود تماس گرفته علایم و کراماتی را مشاهده نمایند و ایمانشان کامل گردد؛ اما هنگامی که افکار

مساعد گشت و آمادگی بیشتری پیدا شد غیبت کبری شروع گردید.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

یک تشبیه

برخی شيشه ها اینگونه هستند كه اگركسي پشت آن قرار داشته باشد  هر دو همديگر را مي بينند.

برخي از شيشه ها هم وجود دارند كه فقط از يك طرف،  قابل دیده شدن است.

نوع اول:

 مانند زمان حضور امام معصوم در بين مردم مي باشد كه همدیگر را با چشم سر مي ديدند و با هم سخن مي گفتند و مردم مشكلات خود را به كمك امامان برطرف مي كردند.

نوع دوم:

مانند رابطه ما با امام غايب است؛ به اين معنا كه امام غايب ما را مي بيند و بر کارهای ما آگاه است؛ اما ما او را نمي بينیم و يا اگر مي بينیم نمي شناسيم.

 یک سوال اساسی ؟

چرا خداوند متعال رابطه با 11 امام را از نوع اول قرار داده است، ولي رابطه با يك امام را از نوع دوم قرار داده است؟

در واقع فلسفه و حكمت انتخاب اين روش چيست؟ 

فلسفه غیبت

غیبت حضرت عیسی

وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه ولكن شبّه لهم و انّ الّذین اختلفوا فیه لفی شكّ منه ما لهم به من علم الاّ اتّباع الظّنّ و ما قتلوه یقیناً. بل رفعه الله الیه و كان الله عزیزاً حكیما؛

حکمت غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟

1) راز ناگفتنی :

غیبت، سری از اسرار عالم هستی است و علت و سبب اصلی آن، برای مردم مخفی است و ائمه اطهار آن را برای کسی بازگو نکردند

رسول خدا فرمود: «همان حکمتی که در غیبت حجّت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب]مهدی موعود[ نیز وجود دارد. اما حکمتش ظاهر نمی شود مگر بعد از ظهور او ...»

2) آزمایش انسان:

غیبت امام عصر نیز یکی از مسائلی است که خداوند به وسیله ی آن بندگانش را مورد آزمایش قرار داده تا به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب تربیت یافته، به کمال برسند.


3) حفظ جان

امامان معصوم علیهم السلام دشمنان قسم خورده ای داشته اند که درصدد قتل و نابودی آنان برآمده اند؛ لذا خداوند به وسیله غیبت جان آن حضرت را از خطر مرگ نجات داده است تا زمین از حجت الهی خالی نماند.

4) رهایی از بیعت ستمگران

از آنجایی که خداوند متعال بنا دارد با ظهور آخرین ذخیره امامت و ولایت بساط طاغوت را برچیند و حکومت نبوی را که برپایه ی عدل و داد می باشد در جامعه  گسترش دهد؛ لذا حضرت در زمانی ظهور می کند که مجبور نشود با هیچ یک از آنان بیعت نماید

5) نبود یاوران واقعی

امام باقر علیه السلام فرمود:

شما مردمانی هستید که در قلبهایتان ما را دوست دارید؛ ولی عملکردهایتان با دوستی ما سازگار نیست و به همین دلیل است که صاحب شما از شما مخفی شده است.

اگر امام زمان علیه السلام ظاهر بود چه محذوری داشت؟

در این صورت وجود مقدس امام زمان- ارواحنا فداه- همواره مورد توجه دو دسته مردم واقع می شد:

دسته اول:

مظلومین و ستم دیدگان که متأسّفانه همیشه عدّه آنان زیاد بوده و هستند و آنان به قصد تظلم و امید و حمایت و دفاع، دور وجود امام زمان علیه السلام اجتماع نموده، تقاضای نهضت و دفاع می نمودند.

دسته دوم:

زورگویان و ستمکاران خونخوار، که بر ملت محروم تسلط یافته و در راه رسیدن به منافع شخصی و حفظ مقام خویش از هیچ عمل زشتی پروا ندارند.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

1:ضرورت بحث:

در روایات جایگاه مهمی دارد.

فهم صحیح آن از انحراف در اندیشه و عمل جلو گیری می‌کند.

2: انسان‌ها نسبت به آینده:

توجهی به آینده ندارند و تنها حال را می‌بیند.

آینده را تاریک می‌بینند لذا مأیوس هستند و اقدام مثبتی نمی‌کنند.

آینده را روشن می‌دانند لذا برای آن تلاش می‌کنند. (انتظار)   

 3: مفهوم انتظار

معنای لغوی:

درنگ کردن و مهلت دادن. العين، ج‏8، ص 156

چشم به راه بودن. النهاية، ج‏5، ص 78

فرصت دادن و عجله نکردن. لسان العرب، ج‏5، ص 217

به تأخیر انداختن. مفردات راغب، ص 813

 معنای اصطلاحی:

عجله نکردن و با صبر چشم به راه ظهور امام مهدی4 بودن و اقدامات لازم برای آن را انجام دادن.

4 :برداشت‌ها از انتظار

1:برداشت منفی: احتراز و انزوا، دست روی دست نهادن و تحمل وضع موجود. هیچ تلاشی را برای آینده انجام ندادن. مخالف انتظار دانستن هر اقدام و عمل.

علت: انفجاری دانستن قیام امام در اوج تاریکی.

2:برداشت متوسط: اعتراض بدون اقدام، تنها نپسندیدن وضع موجود بدون تلاش و سازندگی.

علت: بی‌تأثیر دانستن اقدامات مردم.

3: برداشت مثبت: تلاش و عمل و اقدام و آماده کردن وضعیت برای ظهور امام

علت: اصلاحی دانستن قیام امام که نیاز به زمینه و ظرفیت دارد.

 5:مراتب انتظار مثبت

میزان معرفت و محبّت نسبت به امام باعث وجود این مراتب است.

1:انتظار سطحی در اثر نیازهای مادی

2:انتظار متوسط در اثر نیازهای فکری (سخن آلوین تافلر)

3:انتظار عمیق در اثر نیازهای روحی (اضطرار به حجت) (تنها راه)

 6:آثار انتظار

1:امید به آینده

2:ذکر یاد امام در تمام حالات

3:بصیرت و آگاهی، شناخت وظیفه

4: ایجاد سنخیت و ظرفیت همراهی با امام. (آمادگی فردی و اجتماعی)

 7:آداب انتظار

وظایف و صفات منتظران نیز به همین معناست.

1:وظیفههای فردی‌

الف) حوزة شناخت

ب) حوزة عاطفه

ج) حوزة رفتار

2:وظیفه‌های اجتماعی

3:وظیفه‌های حکومتی

 8:وظیفه‌های حکومت و نهادهای حکومتی

1:بسط و گسترش فرهنگ مهدوی:

2:ارائة الگوی کار آمد از انقلاب اسلامی:

3:نیرو سازی: غيبت نعماني، ص203، ح4: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ7 أَمَا لَوْ كَمُلَتِ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ كَانَ الَّذِي تُرِيدُون.

 9:وظیفه‌های اجتماعی

1: وحدت و هم‌دلی: وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم.

2:مقاومت اجتماعی: كافي ج : 8 ص : 382ح 576- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع كَمِ الرِّبَاطُ عِنْدَكُمْ قُلْتُ أَرْبَعُونَ قَالَ لَكِنْ رِبَاطُنَا رِبَاطُ الدَّهْرِ وَ مَنِ ارْتَبَطَ فِينَا دَابَّةً كَانَ لَهُ وَزْنُهَا وَ وَزْنُ وَزْنِهَا مَا كَانَتْ عِنْدَهُ وَ مَنِ ارْتَبَطَ فِينَا سِلَاحاً كَانَ لَهُ وَزْنُهُ مَا كَانَ عِنْدَهُ لَا تَجْزَعُوا مِنْ مَرَّةٍ وَ لَا مِنْ مَرَّتَيْنِ وَ لَا مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَا مِنْ أَرْبَعٍ فَإِنَّمَا مَثَلُنَا وَ مَثَلُكُمْ مَثَلُ نَبِيٍّ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ ادْعُ قَوْمَكَ لِلْقِتَالِ فَإِنِّي سَأَنْصُرُكَ فَجَمَعَهُمْ مِنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ مِنْ غَيْرِ ذَلِكَ ثُمَّ تَوَجَّهَ بِهِمْ فَمَا ضَرَبُوا بِسَيْفٍ وَ لَا طَعَنُوا بِرُمْحٍ حَتَّى انْهَزَمُوا ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنِ ادْعُ قَوْمَكَ إِلَى الْقِتَالِ فَإِنِّي سَأَنْصُرُكَ فَجَمَعَهُمْ ثُمَّ تَوَجَّهَ بِهِمْ فَمَا ضَرَبُوا بِسَيْفٍ وَ لَا طَعَنُوا بِرُمْحٍ حَتَّى انْهَزَمُوا ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ ادْعُ قَوْمَكَ إِلَى الْقِتَالِ فَإِنِّي سَأَنْصُرُكَ فَدَعَاهُمْ فَقَالُوا وَعَدْتَنَا النَّصْرَ فَمَا نُصِرْنَا فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ إِمَّا أَنْ يَخْتَارُوا الْقِتَالَ أَوِ النَّارَ فَقَالَ يَا رَبِّ الْقِتَالُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ النَّارِ فَدَعَاهُمْ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فَتَوَجَّهَ بِهِمْ فَمَا ضَرَبُوا بِسَيْفٍ وَ لَا طَعَنُوا بِرُمْحٍ حَتَّى فَتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ

3:زمینه سازی برای ظهور و حمایت از حرکت‌های زمینه‌ساز :

4:برگزاری مجالس مهدوی

5:شرکت در مجالس مهدوی

منابع:

•1. مکیال المکارم             موسوی اصفهانی
•2. سلوک منتظران               بنی هاشمی
•3. تو می آیی                    علی
•4. انتظار پویا                     آصفی
•5. نگاه دوباره به انتظار          مجید حیدری نیک
•6. استراتژی انتظار              شفیعی سروستانی


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

چرا نام امام زمان در قرآن نیامده؟

    پاسخ:

  • 1: زیرا روش قرآن تنها معرفی با اسم نیست.
  • 2: نام هیچ یک از ائمه: در قرآن نیامده.
  • 3: جعل اسم آسان است اما ایجاد یک صفت سخت است.
  • 4: برای جلوگیری از تحریف قرآن.
  • 5: برای اهل دشمنی، آمدن اسم هم سودی ندارد و برای                            اهل پیروی را صفت نیز کافی است

آمار آیات مهدوی

  • تفسیر بعضی از آیات و تأویل بسیاری از آنها در موضوع مهدویت است.
  •  1: کتاب معجم الاحادیث الإمام المهدی4 در 265 جای از قرآن به 398 آیه اشاره کرده است.                      2:  کتاب الامام المهدی4 فی القرآن و السنّة، به 531 آیه اشاره کرده است.
  • در نتیجه می‌توان  400 تا 500 آیه از قرآن را مهدوی دانست که فراوانی آیات این موضوع را در قرآن شریف نشان می‌دهد.

موضوعات مهدوی در قرآن

  • 1: وجود امام زمان (حضور دائمی حجت در جامعة بشری)
  • 2:غیبت امام زمان
  • 3: بشارت ظهور امام زمان
  • 4: نشانه‌های ظهور امام زمان
  • 5: یاران امام زمان
  • 6: ویژگی‌های حکومت امام زمان
  • 7: وقایع دوران ظهور امام زمان
  • 8: رجعت
  • 1)وجود امام زمان (حضور دائمی حجت)

آیه اول: سوره قدر، آیة چهار: تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْر.

حدیث تفسیری: كافي، ج1، ص532، ح11: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي (الجواد)7 أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ7 قَالَ لِابْنِ عَبَّاسٍ إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ6 فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ

آیة دوم: سورة إسراء آیة 71: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم

حدیث تفسیری: كافي، ج1، ص216، ح1: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 قَالَ: قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ. قَالَ الْمُسْلِمُونَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتَ إِمَامَ النَّاسِ كُلِّهِمْ أَجْمَعِينَ؟ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ6: أَنَا رَسُولُ اللَّهِ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ لَكِنْ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدِي أَئِمَّةٌ عَلَى النَّاسِ مِنَ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يَقُومُونَ فِي النَّاسِ.

آیة سوم: سورة رعد، آیه 7: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ

حدیث تفسیری: كافي، ج‏1، ص 191، ح2: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ6 الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ- نَبِيُّ اللَّهِ6 ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ7 ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ.

     2)اثبات غیبت امام زمان

آیة اول:سوره ملک آیة 30:قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكمُ‏ْ غَوْرًافَمَن يَأْتِيكمُ بِمَاءٍ مَّعِين.

حدیث تأویلی: كافي، ج‏1، ص 339، ح 14: عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ8 فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ قَالَ إِذَا غَابَ عَنْكُمْ إِمَامُكُمْ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِإِمَامٍ جَدِيد

آیة دوم: سورة حج آیة 45: وَ بِئرٍْ مُّعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَّشِيد

حدیث تأویلی: كافي، ج‏1، ص427، ح 75: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى7 فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ قَالَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ الْإِمَامُ الصَّامِتُ وَ الْقَصْرُ الْمَشِيدُ الْإِمَامُ النَّاطِق

آیة سوم: سورة لقمان آیه 20: أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَة

حدیث تأویلی: كمال الدين، ج‏2، ص368، ح6: عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ سَأَلْتُ سَيِّدِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ8 عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً فَقَالَ7 النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِب

     3)بشارت ظهور

آیة اول: سورة نور آیة 55: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهَُمْ دِينهَُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهَُمْ وَ لَيُبَدِّلَنهَُّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا  يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيًْا.

حدیث تفسیری: غيبت نعماني، ص240، ح 35: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 فِي مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وعَدَاللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً قَالَ نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِه

آیة دوم: سورة انبیاء، آیة 105: وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون‏

حدیث تفسیری: تأويل ‏الآيات ‏الظاهرة ص 327: قال (محمد بن العباس رحمه الله‏) عن حسين بن محمد بن عبد الله بن الحسن عن أبيه عن أبي جعفر7 قال: قوله عز و جل أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ، هم أصحاب المهدي4 في آخر الزمان.

حضرت داوود(زبور) و بنی اسرائیل (تورات) هر دو حکومت کردند لذا نام این دو در آیه ذکر شده است.

آیة سوم: سوره قصص آیة 5: وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلىَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ نجَْعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجَْعَلَهُمُ الْوَارِثِين‏

حدیث تفسیری: غيبت شیخ طوسي ص 184: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقِطَعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ يَحْيَى الثَّوْرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ قَالَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِيَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُمْ     

         4)نشانه‌های ظهور امام زمان

آیة اول:سوره شعراءآیة4:إِن نَّشَأْنُنزَِّلْ عَلَيهِْم مِّنَ السَّمَاءِءَايَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لهََاخَاضِعِين‏

حدیث تفسیری: غيبت طوسي، ص177: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الصَّيْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ8 يَقُولُ إِنَّ الْقَائِمَ لَا يَقُومُ حَتَّى يُنَادِيَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ تَسْمَعُ الْفَتَاةُ فِي خِدْرِهَا وَ يَسْمَعُ أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ فِيهِ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ 

آیة دوم: سوره سبأ، آیة 51: وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُواْ فَلَا فَوْتَ وَ أُخِذُواْ مِن مَّكاَنٍ قَرِيب‏

حدیث تفسیری: غيبت نعماني، ص304: عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيٍّ7 أَنَّهُ قَالَ ... خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ ... وَ يَأْتِي الْمَدِينَةَ بِجَيْشٍ جَرَّارٍ حَتَّى إِذَا انْتَهَى إِلَى بَيْدَاءِ الْمَدِينَةِ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ وَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي كِتَابِهِ وَلَوْتَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ

آیه سوم: سوره مدثر آیه 8: فَإِذَا نُقِرَ فىِ النَّاقُور

حدیث تفسیری: الكافي ج : 1 ص : 343ح 30: عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ قَالَ إِنَّ مِنَّا إِمَاماً مُظَفَّراً مُسْتَتِراً فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ إِظْهَارَ أَمْرِهِ نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً فَظَهَرَ فَقَامَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى

         5)   یاران

آیة اول:سوره بقره آیة148:أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًاإِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِير

حدیث تفسیری: كافي ج : 8 ص : 313ح 487: عَنْ أَبِي خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً قَالَ الْخَيْرَاتُ الْوَلَايَةُ وَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً يَعْنِي أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا قَالَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ الْأُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَ اللَّهِ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ

غيبت نعماني، ص312، ح3: الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ7 إِذَا أُذِنَ الْإِمَامُ دَعَا اللَّهَ بِاسْمِهِ الْعِبْرَانِيِّ فَأُتِيحَتْ لَهُ صَحَابَتُهُ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيفِ فَهُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِيَةِ مِنْهُمْ مَنْ يُفْقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَيْلًا فَيُصْبِحُ بِمَكَّةَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يُرَى يَسِيرُ فِي السَّحَابِ نَهَاراً يُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ حِلْيَتِهِ وَ نَسَبِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّهُمْ أَعْظَمُ إِيمَاناً قَالَ الَّذِي يَسِيرُ فِي السَّحَابِ نَهَاراً وَ هُمُ الْمَفْقُودُونَ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ- أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعا.

آیة دوم: سورة انعام، آیة 89: أُولئِكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ.

حدیث تفسیری: غيبت نعماني، ص 316، ح 12: عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ هَارُونَ الْعِجْلِيِّ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 يَقُولُ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ مَحْفُوظَةٌ لَهُ أَصْحَابُهُ لَوْ ذَهَبَ النَّاسُ جَمِيعاً أَتَى اللَّهُ لَهُ بِأَصْحَابِهِ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ‏.

آیة سوم: سورة مائده، آیة 54: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ

حدیث تفسیری: غيبت نعماني، ص 316، ح 12: عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ هَارُونَ الْعِجْلِيِّ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 يَقُولُ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ مَحْفُوظَةٌ لَهُ أَصْحَابُهُ لَوْ ذَهَبَ النَّاسُ جَمِيعاً أَتَى اللَّهُ لَهُ بِأَصْحَابِهِ... وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِين‏.

     6) ویژگی‌های حکومت امام زمان

آیة اول: سورة حدید، آیة 17: اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يحُْىِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَِا  قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الاَْيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏.

حدیث تفسیری: کمال الدین، ج2، ص668، ح13: سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَالَ يُحْيِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ4 بَعْدَ مَوْتِهَا (يَعْنِي بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّت‏)

كافي، ج8، ص267، ح390: عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَالَ الْعَدْلَ بَعْدَ الْجَوْرِ

آیه دوم:سورة اسراء آیة 81: وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ  إِنَّ الْبَاطِلَ كاَنَ زَهُوقًا.

حدیث تفسیری: كافي، ج 8، ص 288ح 432: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَل‏ ... وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ4 ذَهَبَتْ دَوْلَةُ الْبَاطِلِ.

آیة سوم: سورة نور آیة 55: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهَُمْ دِينهَُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهَُمْ وَ لَيُبَدِّلَنهَُّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا  يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيًْا.

حدیث تفسیری: غيبت نعماني، ص240، ح 35: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 فِي مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً قَالَ نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِه

     7) وقایع دوران ظهور

آیه اول: سوره حجر آیات 36، 37، 38 و سوره ص آیات 79، 80، 81: قَالَ رَبّ‏ِ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلىَ‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم‏.‏

حدیث تفسیری: تفسيرعياشي، ج2، ص242، ح14: عَنْ وَهْبِ بْنِ جُمَيْعٍ مَوْلَى إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 عَنْ‏قَوْلِ إِبْلِيسَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ  قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ  إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ قَالَ لَهُ وَهْبٌ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: يَا وَهْبُ أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ يَوْمُ يَبْعَثُ اللَّهُ فِيهِ النَّاسَ؟ إِنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَى يَوْمِ يَبْعَثُ فِيهِ قَائِمَنَا. فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا كَانَ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِيسُ حَتَّى يَجْثُوَ بَيْنَ يَدَيْهِ عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ يَا وَيْلَهُ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ فَيَأْخُذُ بِنَاصِيَتِهِ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِكَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم‏.

آیه دوم: سوره توبه، آیه 34: وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم‏.

 حدیث تفسیری: كافي، ج‏4، ص: 61، ح4:عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 يَقُولُ مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ بِهِ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم

آیه سوم: سوره مدثر آیه 4: وَ ثِيابَكَ فَطَهِّر.

حدیث تفسیری: كافي ج6، ص455، ح2: عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 قَالَ إِنَّ عَلِيّاً7 كَانَ عِنْدَكُمْ فَأَتَى بَنِي دِيوَانٍ وَ اشْتَرَى ثَلَاثَةَ أَثْوَابٍ بِدِينَارٍ الْقَمِيصَ إِلَى فَوْقِ الْكَعْبِ وَ الْإِزَارَ إِلَى نِصْفِ السَّاقِ وَ الرِّدَاءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ إِلَى ثَدْيَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ إِلَى أَلْيَتَيْهِ ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَلَمْ يَزَلْ يَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا كَسَاهُ حَتَّى دَخَلَ مَنْزِلَهُ ثُمَّ قَالَ هَذَا اللِّبَاسُ الَّذِي يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِينَ أَنْ يَلْبَسُوهُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ7 وَ لَكِنْ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يَلْبَسُوا هَذَا الْيَوْمَ وَ لَوْ فَعَلْنَاهُ لَقَالُوا مَجْنُونٌ وَ لَقَالُوا مُرَاءٍ وَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ قَالَ وَ ثِيَابَكَ ارْفَعْهَا وَ لَا تَجُرَّهَا وَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا4 كَانَ هَذَا اللِّبَاسَ

 8) رجعت

آیة اول: سوره نمل، آیة83: وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُون‏.

حدیث تفسیری: تفسيرقمي ج1، ص24 عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 قَالَ مَا يَقُولُ النَّاسُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً قُلْتُ يَقُولُونَ إِنَّهَا فِي الْقِيَامَةِ قَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ إِنَّ ذَلِكَ فِي الرَّجْعَةِ أَ يَحْشُرُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ يَدَعُ الْبَاقِينَ إِنَّمَا آيَةُ الْقِيَامَةِ قَوْلُهُ وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَدا  آیة دوم: سورة غافر آیة 11: قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبيلٍ

حدیث تفسیری: بحارالأنوار، ج53، ص116، ح 139: منتخب البصائر مِنْ كِتَابِ الْمَشِيخَةِ لِلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ بِإِسْنَادِي الْمُتَّصِلِ إِلَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ7 فِي قَوْلِهِ تَعَالَى رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ قَالَ7 هُوَ خَاصٌّ لِأَقْوَامٍ فِي الرَّجْعَةِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ يَجْرِي فِي الْقِيَامَةِ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‏.

آیة سوم: سورة آل عمران آیة 81: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى‏ ذلِكُمْ إِصْري قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدينَ.

 حدیث تفسیری: تفسير قمي، ج1، ص25: حدثني أبي عن ابن أبي عمير عن عبد الله بن مسكان عن أبي عبد الله7 في قوله: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ، قال: ما بعث الله نبيا من لدن آدم إلى عيسى: إلا أن يرجع إلى الدنيا فينصر أمير المؤمنين7 و هو قوله « لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ» يعني رسول الله6 و لتنصرنه يعني أمير المؤمنين7.

منابع:

  • 1. الإمام المهدی فی القرآن و السنّة.   سعید ابو المعاش
  • 2. معجم احادیث الإمام المهدی4 جلد پنجم.     جمعی
  • 3. المحجة فی ما نزل فی القائم الحجة.   سیدهاشم بحرانی 
  • 4. سیمای امام مهدی در قرآن  ترجمة المحجة. حائری قزوینی
  • 5. سیمای مهدویت در قرآن.      محمد جواد مولوی نیا
  • 6. مهدی موعود در قرآن .       محمد حسین رضوی


برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

فرشته بیکار

روزی مردی خواب عجيبی دید.

ديد که پيش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول                   کارن وتند تند نامه هايی را که توسط پيک ها از زمين می رسند                    باز می کنندوآنها را داخل جعبه می گذارند.

مرد از فرشته ای پرسيد: شما چکار می کنيد؟

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت:

اينجا بخش دريافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند                    را تحويل می گيريم .

مرد کمی جلوتر رفت .

باز تعدادی از فرشتـگـان را ديد که کاغذهـايی را داخل پاکت
می گذارند و آن ها را توسط پيک هايی به زمين می فرستند .

مرد پرسيد: شماها چکار می کنيد ؟

يکی از فرشتـگـان با عجله گفت:

اينجا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای               بندگان به زمين می فرستيم.

مرد کمی جلوتر رفت و يک فرشته را ديد که بيکار نشسته است.

 با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيکاريد ؟

فرشته جواب داد : اينجا بخش تصديق جواب است.

مردمی که دعاهايشان مستجاب شده ، بايد جواب بفرستند                            ولی فقط عده بسيار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسيد:

مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد:

بسيار ساده، فقط کافيست بگويند :

خدايا شکر...

 

حدیث (3) قال الحسین علیه السلام :

 

شُکرُکَ لِنِعمَهٍ سالِفَهٍ یَقتَضى نِعمَهً آنِفَهً؛

شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.                                 نهج البلاغه، خطبه 184                                                                                                                                  

 

 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

يكي بود يكي نبود، چهار شمع به آهستگي مي سوختند و در محيط آرامي صداي صحبت آنها به گوش مي رسيد:

شمع اول گفت: ”من صلح و آرامش هستم، اما هيچ کسي نمي تواند شعلهَ مرا روشن نگه دارد.

 من باور دارم که به زوديمي ميرم...“  سپس شعلهَ صلح و آرامش ضعيف شد تا به کلي خاموش شد.

شمع دوم گفت: ”من ايمان هستم . براي بيشتر آدم ها  ديگردر زندگي ضروري نيستم،  پس دليلي وجود ندارد که روشن بمانم...“  سپس با وزش نسيم ملايمي، ايمان نيز خاموش گشت.

شمع سوم با ناراحتي گفت: ”من عشق هستم ولي توانايي آن را ندارم که ديگر روشن بمانم.                          انسان ها من را در حاشيه زندگي خود قرار داده اند و اهميت مرا درک نمي کنند.                                   آنها حتي فراموش کرده اند که به نزديک ترين کسان خود عشق بورزند...“                                               طولي نکشيد که عشق نيز خاموش شد.

ناگهان...

 کودکي وارد اتاق شد و سه شمع خاموش را ديد.

”چرا شما خاموش شده ايد، شما قاعدتا بايد تا آخر روشن بمانيد“  سپس شروع به گريه کرد .

آنگاه شمع چهارم گفت:

 ”نگران نباش تا زماني که من وجود دارم، ما مي توانيم بقيه شمع ها را دوباره روشن کنيم.  مـن امـــيد هستم !“

با چشماني که از اشک و شوق مي درخشيد ، كودک شمع اميد را برداشت و بقيهَ شمع ها را روشن کرد 

نور اميد هرگزاز زندگيتان خاموش مباد!



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 دو قطره آب اگر كنار هم قرار بگيرند چه مي كنند؟

جواب: آنها تصوير قطره ديگر را در خود ديده وبه هم مي پيوندند و يك قطره بزرگتر تشكيل مي دهند.

اگر چند سنگ به هم نزديك شوند چه مي شود.؟آنها هيچ گاه با هم يكي نمي شوند.

 

شايد تصوير سنگ ديگر را تا حدودي در خود ببينند!

هر چه سخت تر و قالبي تر باشيد فهم ديگران برايتان مشكل تر و در نتيجه احتمال بزرگتر شدنتان نيز كاهش مي يابد.

مهارتهائي كه شما را در جهت آرامش، بزرگوار تر و اجتماعي تر شدن كمك خواهد كرد را به ياد داشته باشيد:

1) نرمی

2) بخشش

3) مدارا

4) پشتکار

حال چه چيزي سخت تر و  مقاوم تر است.آب يا سنگ!؟

اگر سنگي از كوه سرازير شود و به مانعي برخورد كند چه مي كند؟

اگر مانع كوچك باشد از روي آن عبور مي كند.

اگر متوسط باشد آن ر ا در هم مي شكند.

اگر بزرگ تر باشد پشت آن مي ايستد تا تقدير بعدي چه باشد.

اما آب چه مي كند؟

ابتدا سعي مي كند مانع را با خود همراه كند.

اگر نتوانست آنگاه بدون دردسر به دنبال فرار از كوچكترين روزنه مي گردد.

و اگر نتوانست صبر مي كند تا به اندازه كافي قوي شود آنگاه يا از روي مانع عبور مي كند و يا مانع را در هم مي شكند.

آب در عين نرمي و لطافت در مقايسه با سنگ به مراتب سر سخت تر و در رسيدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولين مانع جدي مي ايستد ولي آب راه خود را به سمت دريا مي يابد

در زندگي بايد معناي واقعي سرسختي و استواري و مصمم بودن را در دل نرمي و گذشت جست وجو كرد.

 گاهی لازم است کوتاه بیایی گاهي نگاهت را به سمت ديگري بدوز,

توسط کانون توحید

قسمت11ومباحثی دیگرازمباحث آثارکنترل جمعیت:

11:کاهش روح تعاون و همکاري

متأسفانه امروز به واسطه کنترل جمعيت، خانواده گسترده و پرجمعيت به خانواده اي محدود و کم جمعيت تبديل شده است. به طوري که اين امر در مراسم ختم و عزاداري،‌ جشن و عروسي و ديد و بازديدها کاملاً قابل مشاهده است. مضافاً بر اين‌که در خانواده گسترده سنتي اگر مشکلي پيش بيايد همه افراد طايفه جمع مي‌شوند و به حل مشکل کمک مي‌کنند يا با حضورشان يا با کمکشان يا .... ولي امروز به واسطه محدوديت خانواده، ديگر مسائلي مثل عيادت از مريض، حل مشکل يکديگر، تشييع جنازه، کمک در خريد مسکن و... رو به کاهش گذاشته است.

گسترش جهل و بي فرهنگي و محدوديت فرهيختگي

بر اساس تبليغات کنترل جمعيت و فضاسازي صورت گرفته، فرهيختگان که شامل دانشگاهيان، پزشکان، مهندسان،  روحانيون، معلمين و... مي‌شود پيام کنترل جمعيت را گرفته و به آن عمل مي‌کنند و با يک يا دو فرزند به کار و زندگي ادامه مي‌دهند، ولي افراد بي سواد که هيچ امکاناتي ندارند و از وضع مالي خوبي برخوردرا نيستند و از حداقل بهداشت و آموزش و... بي‌بهره‌اند، پيام کنترل جمعيت را دريافت نکرده و تعداد زيادي فرزند دارند. اينجاست که توازن فرهنگي به هم مي‌خورد آن‌ها که امکانات مالي، بهداشتي،آموزشي و... دارندوقدرت تربيت فرزندان را دارند،‌کم فرزند هستندوآن‌ها که از امکانات مالي، آموزشي، تربيت. بهداشتي و... بي‌بهره‌اند فرزنان زيادي دارند.

به قول معروف کرم‌داران عالم را درم نيست      درم‌داران عالم را کرم نيست.          

 لذا با کنترل جمعيت فرهيختگي کاهش و عوام‌زدگي و جهل گسترش پيدا کرده است.

کنترل جمعيت و عصبيت قومي

برخي از اقوام و قبايل از سياست کنترل جمعيت، سوء استفاده نموده و براي برتري بر اقوام ديگر به افزايش فرزندان خود پرداخته که اين موجب به هم ريختگي توازن و تناسب جمعيتي کشور شده است که متأسفانه در بلند مدت مشکلات عديده اي را به بار خواهد آورد. الان نرخ جمعيت در کل کشور 2/1 درصد رسيده است وقتي آمار استان ها بررسي شود اين مسأله بيشتر قابل تامل است. تهران 3/2٪، کرمان 66/2٪، سيستان و بلوچستان 66/3، همدان 11/0٪است. کشور عزيز ما از تنوع جمعيت اقوام کرد، لر، بلوچ، ترکمن، عرب و فارس برخوردار است و کنترل جمعيت در به هم زدن تنوع جمعيتي بي‌تأثير نيست.

شادماني نهادهاي بين‌المللي از موفقيت کنترل جمعيت در ايران

نمي‌توان يک حکم کلي صادر کرد و معتقد شد که هر موقع نهادهاي بين‌المللي از کاري در کشور ما خوشحال شدند به آن سوء ظن داشته باشيم و آن‌ها را نقطه ضعف خود بدانيم ولي حضرت امام رضوان الله تعالي عليه فرمودند: هر موقع دشمن از شما تعريف کرد، بدانيد آن‌جا ضعفي وجود دارد و کاسه‌اي زير نيم‌کاسه است. شادماني نهادهاي بين‌المللي هم‌چون سازمان ملل، يونسکو، يونيسف، فائو و... در تأييد يا رد برخي سياست‌هاي کشور قابل توجه و تامل است. اخيراً موفقيت ايران در کنترل جمعيت مورد تبريک و تشويق غربي‌ها قرار گرفته است و ايران را موفق‌ترين کشور در زمينه کنترل جمعيت دانسته اند. غربي ها حق دارند خوشحال شوند چون با تهاجم نظامي به اهداف خود نرسيدند و نتوانستند در کشور ما نفوذ کنند اما از راه کنترل جمعيت توانستند به کاهش جمعيت جوان کشور، تأخير سن ازدواج، افزايش طلاق، فروپاشي خانواده، پيري جمعيت کشور و... به اهداف خود دست يابند.

 

نگاه کلي

سياست کنترل جمعيت بر اساس بي اعتمادي و عدم توکل به خدا شکل گرفت، کمبود معادن، منابع، محدوديت زمين، افزايش جمعيت و... باعث مي‌شود که امکان اداره آن‌ها وجود نداشته باشد و خدا قادر به رزق و روزي آن‌ها نخواهد بود. بنابراين بايد جمعيت را کنترل کرد ولي غافل از اين که هر که دندان دهد، نان دهد. خدا رازق است نه ما انسان‌ها. منابع و معادن به صورت نامحدود وجود دارد اگر مديريت صحيح و برنامه‌ريزي درست انجام گيرد نيازي به اعمال سياست‌هاي غلط نيست.

انسان اگر قادر است فرزند را خوب تربيت کند، هر چه فرزند داشته باشد خوب است و هيچ عيبي ندارد و اگر قدرت تربيت فرزند خوب ندارد يکي هم زياد است، ملاک و معيار تربيت صحيح و عدم تربيت صحيح بايد باشد نه فرزند کمتر، زندگي بهتر. مضافاً بر اين که اين شعار را صهيونيست‌ها و يهوديان براي به هم زدن توازن جمعيت مسيحيان‌ پيشنهاد نمودند و دامي است که يهودي‌ها براي مسيحي‌ها گستراندند و متأسفانه طرح يهودي ها مؤثر واقع شد و مسيحي‌ها را در دام کنترل جمعيت گرفتار کردند و حال آن‌که خود به اين نسخه عمل نکردند. امروز يهوديان با فرزندان زياد، خانواده گسترده، استحکام خانواده، احترام به بزرگ‌ترها، خصوصاً والدين برخوردارند در مقابل مسيحيان که دچار فروپاشي خانواده، کاهش جمعيت، بي‌حرمتي به والدين، خانه سالمندان و.... مواجه شده‌اند.کنترل جمعيت سياست غلطي بود که يهودي ها براي مبارزه با اديان ديگر مخصوصاً مسيحيان به راه انداختند تا جمعيت مسيحي در مقابل يهودي ها کاهش يابد و يهودي‌ها بتوانند به اهداف شيطاني خود برسند، که با اجراي طرح کنترل جمعيت، به اهداف خود رسيده اند و امروزه غرب به دست يهودي‌ها و صهيونيست ها اداره مي‌شود. رسانه ها و خبرگزاري‌هاي دنيا به دست يهودي‌ها اداره مي‌شود. سازمان ملل و شوراي امنيت در چنبره يهودي‌هاست، سياستمداران کشورهاي غربي عامل و مزدور يهودي‌ها هستند. پس بايد سياستگزاران عرصه حکومت به پيامدهاي سياست کنترل جمعيت توجه کنند. و از آثار آن به ويژه «فروپاشي خانواده» غافل نشوند که فروپاشي خانواده در پرتو کنترل جمعيت شکل مي‌گيرد نه خانواده گسترده و پرجمعيت.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

8:طلاق

اگر کسي سياست کنترل جمعيت را پذيرفت و براي رعايت کردن آن فقط بخواهد به دو فرزند اکتفا کند، بايد جز دو سال از زندگي اش بقيه را به شيوه هاي غير طبيعي پرداخت و با روش غير طبيعي جلوگيري نمايد. يعني کسي که در سن 20 سالگي ازدواج کند و تا 50 يا 60 سالگي مطمئن شود که ديگر باردار نمي‌شود در اين فاصله 30 يا 40 سالگي دو سال به صورت طبيعي مي‌تواند التذاذ داشته باشد، در حالي که همسران توجه دارند به اين که عوارض ناشي از کنترل جمعيت و شيوه هاي جلوگيري کم نيست و برخي از آن‌ها موجب مشکلات و آسيب هايي هم مي گردند. در هر صورت مخالفت و جلوگيري از التذاذ طبيعي مي‌تواند موجب کاهش عواطف و محبت بين همسران گردد و محيط گرم خانواده را به محيط سرد يخچالي تبديل نمايد و اسباب فروپاشي خانواده را فراهم گرداند و از آنجا که همسران با شيوه هاي جلوگيري ارضاء کامل نمي‌شوند. ارضا و لذت خود را در کسي غير از همسر خود جستجو مي‌نمايند و اين آسيب ديگري است که به پيکر خانواده فرود مي‌آيد. او غافل است از اين که شيوه هاي جلوگيري مانع از لذت او شده است و وي بي لذتي‌ را به همسرش نسبت مي‌دهد در حالي که همسر بي تقصير است. لذا ميل به ديگران پيدا مي‌کند و به واسطه اين ارتباط پنهاني با ديگران، اسباب فروپاشي خانواده خود و خانواده ديگري را فراهم مي‌نمايد. کاهش محبت، عدم درک همسران از يکديگر، ضعف روابط عاطفي و احساسي مي‌تواند مربوط به روش هاي جلوگيري در کنترل جمعيت باشد.

بدترين و مبغوض‌ترين حلال ها طلاق است. پيامبر صلي‌الله عليه و آله فرمود: ابغض الاشياء عندي الطلاق، متأسفانه يکي از عوارض کنترل جمعيت افزايش طلاق در بين خانواده هاست. هرچه خانواده ها پرجمعيت‌تر باشند و تعداد فرزندان بيشتر باشد ميزان طلاق کاهش پيدا مي‌کند. يعني يک نوع همبستگي منفي بين طلاق و تعداد فرزندان است. بدين معنا که افزايش تعداد فرزندان سطح طلاق را به ميزان زيادي کاهش مي‌دهد و در مقابل کاهش تعداد فرزندان در افزايش طلاق تأثير دارد. تفسير عرفي آن هم مشخص است که با وجود هر فرزند يک گره و عمودي به خيمه خانواده افزوده مي‌شود. و هر چه تعداد فرزندان بيشتر شود گره‌هاي زندگي بيشتر مي‌شود تا جايي که با افزايش گره ها امکان باز کردن گره ها به وسيله طلاق تقريباً غير ممکن مي‌گردد. اما خانواده هايي که فرزند ندارند مخصوصاً در سال‌هاي اوليه ازدواج درصد  طلاق خيلي بالاست و با فرزند اول اين ميزان کمتر مي‌شود و هر چه به تعداد فرزندان افزوده مي‌شود از ميزان طلاق کاسته تا به حد صفر مي‌رسد.

9:خانواده‌هاي سرد يخچالي

يکي از عوارض کنترل جمعيت کاهش محبت و صميميت در خانواده است، بخشي از کاهش صفا و صميميت خانه از عوارض وسايل جلوگيري از بارداري است که موجب کاهش التذاذ و عدم ارضاء زن و شوهر است و عدم رضايت زناشويي موجب کاهش جمعيت در خانه مي‌گردد. بخشي ديگر از يخچالي بودن خانه به علت بي فرزندي يا کم فرزندي است. نداشتن کودک در خانه و سرگرم نبودن مادر به فرزند، بي تأثير در سردي خانه نمي‌باشد از طرفي مردان براي رفتن به منزلي که کودک ندارد و فرزند در آن نباشد با ميل و رغبت نمي روند.، جاذبه خانه کم است و خانه بي کودک و يا کم  فرزند بي جاذبه است. کشش افراد را به خانه کم مي‌کند. لذا زنان هوس اشتغال و مردان هوس‌هاي ديگري را مطرح مي‌کنند. لذا پيامبر صلي‌الله عليه و آله فرمودند: خانه اي که کودک ندارد برکت ندارد.

 

10:افزايش بيماري هاي اعصاب و روان

يکي ديگر از عوارض کنترل جمعيت شيوع بيماري هاي اعصاب و روان است. منشاء برخي از بيماري هاي اعصاب و روان بيکاري و نداشتن سرگرمي است. بيکاري مفسده‌آور است. موجب پيدايش افکار منفي،‌ رقابت مضر، گرايش به تجملات و بالا رفتن سطح توقعات و انتظارات است. خانه اي که فرزند زياد دارد آن‌چنان سرگرم به آن‌ها است که فرصت چنين افکار منفي و مسابقه در چشم و هم‌چشمي ندارد. به جاي روي آوردن به ماديات و رقابت و چشم و هم‌چشمي خود  را با فرزندان خود سرگرم نموده و اوقات فراغت خود را با آن پر مي‌کنند لذا از آرامش خاصي برخوردارند. بهترين تفريح و سرگرمي پرداختن به فرزندان و نورچشمي‌ها است به جاي گرايش به تجملات و ماديات که اضطراب آور است و حد و حصري هم ندارد.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

قسمت های پنج ،شش وهفت ازآثارکنترل جمعیت

5:ندامت و پشيماني بي حاصل

روزگار هميشه به ميل انسان‌ها نمي چرخد، دنيا جاي اصطکاک و تعارض و تضاد است. انسان‌ها هميشه به اهداف و خواسته‌هاي خود نمي رسند، افکار و رفتارهاي آدميان هم دستخوش فرايند تغيير و تبديل قرار مي‌گيرد. برخي به واسطه شعارهاي تبليغاتي کنترل جمعيت، آن چنان تحت تأثير قرار مي‌گيرند و خيال مي‌کنند «اين است و جز اين نيست». و همين پايان خط است، لذا با مراجعه به مراکز بهداشتي براي ابد خود را مقطوع النسل ‌نموده به طوري که ديگر فرزندي براي آن‌ها متولد نشود، پس از چند سالي که مي گذرد يا به واسطه تغيير سياست کنترل جمعيت يا عوض شدن تصميم خود فرد، مايل به برگشت به حالت اول است ولي ديگر امکان ندارد او خواهان فرزند است ولي ديگر فرزندي از او متولد نخواهد شد. و تأسف‌بارتر و اندوهناک‌تر از آن، زماني است که خداي ناکرده يک يا دو فرزند او بر اثر بيماري يا حوادث ديگر از دنيا بروند. فاجعه كنترل جمعيت اينجا خود را بهتر نشان خواهد داد. پدر و مادر بي فرزند، هر دري را مي‌زنند، جواب نمي‌گيرند. هر چه تلاش مي‌کنند هزينه صرف مي‌کنند که بار ديگر فرزنددار شوند،‌ اما غافل از اين که با دست خويش، خود را محروم ساخته اند. در حوادثي همچون زلزله، سيل، طوفان‌ها و... اين مسأله زياد رخ مي‌دهد. والديني به دفتر مشاوره مراجعه نموده و دچار افسردگي شديد بوده‌اند، پس از مصاحبه و بررسي وضعيت اعتراف مي‌کنند که فرزندانمان در زلزله از بين رفتند وقتي مشاور توصيه مي‌کند که به لطف خدا، پدر و مادر زنده هستند مي‌توانند براي آينده با تجربه‌هاي بيشتر و بهتر فرزنداني داشته باشيد، در پاسخ مي‌گويند ما ديگر فرزنددار نمي شويم. چون خودمان را محروم کرده‌ايم. شما چه روشي براي درمان افسردگي آن‌ها پيشنهاد مي‌کنيد؟ اين پشيماني و ندامت بي حاصل را چگونه بايد پاسخ داد؟!

6:پيري کشور

يکي از عوارض کنترل جمعيت، پيري کشورهاست. با کنترل جمعيت تعداد فرزندان کاهش يافته و به دنبال کاهش فرزندان، کاهش چشمگير نوجوانان و جوانان  را در پي خواهيم داشت. پدران و مادران پير و کهنسال زياد با جوانان اندک، و اين مشکلي است که امروز دامنگير برخي از کشورهاي اروپايي همچون فرانسه، انگلستان، ايتاليا، بلژيک، سوئد، نروژ و... شده است. کشورهاي غربي به واسطه اعمال سياست کنترل جمعيت امروز با معضلات زيادي مواجه شده‌اند که يکي از آن‌ها کمبود جمعيت و پيري کشور است. کشورهاي پير فاقد تحرک، پويايي، خلاقيت، ابتکار و شادابي هستند و بيشتر دچار رکود، جمود، ايستايي، يکنواختي گرديده‌اند. بر خلاف کشورهاي جوان که روز به روز شکوفاتر، پوياتر، فعال‌تر و پرتحرک‌تر و شاداب‌ترند. به همين جهت کشورهاي اروپايي نسبت به کنترل جمعيت تغيير سياست داده و براي تشويق به فرزنددار شدن مزاياي زيادي همچون آموزش رايگان، بهداشت رايگان، مسکن رايگان براي فرزند سوم و چهارم و... قرار داده‌اند و شعار فرزند کمتر، زندگي بهتر را به فرزند بيشتر، زندگي بهتر تبديل نموده اند، نبايد کشورهاي در حال توسعه و جهان سوم طرح‌هاي شکست خورده غرب را بار ديگر به تجربه درآورند و در معرض آزمايش مجدد بگذارند.

7:هم‌جنس بازي؛

عوارض کنترل جمعيت يکي دو تا نيست برخي که بسيار برجسته و ظاهر هستند به آن‌ها اشاره شد. اين بحث فروعات زيادي دارد که پرداختن به آن‌ها موجب طولاني شدن بحث و خستگي خواننده مي‌گردد. زنان با تجربه کردن فرزند کم يا بي فرزندي، احساس مي‌کنند از آزادي بيشتري برخوردارند، مخصوصاً در غرب مي‌توانند از بسياري تفريحات استفاده کنند. چون يک زن باردار ممکن است از شنا در دريا، دوچرخه‌سواري، صخره‌نوردي و... محروم شود لذا از آنجا که آزادي‌هاي غربي حد و حصر ندارد برخي از زنان آزادي ها را بر فرزنددار شدن ترجيح مي‌دهند  و فرزنددار شدن را يک محدوديت براي خود مي‌دانند که باعث تغيير وضعيت جسمي و حالت فيزيکي آن‌ها، کاهش زيبايي، لاغري به واسطه شيردهي به فرزند  و... مي‌گردد. لذا ترجيح مي‌دهند که فرزند نداشته باشند يا به يک فرزند اکتفا مي‌کنند. اين تفکر سبب مي‌شود که خانواده بدون فرزند هم تشکيل شود. و اگر خانواده اي نياز به فرزند نداشته باشد و فرزند نبايد شکل بگيرد چه ضرورتي دارد که دو جنس مخالف ازدواج کنند، بلکه دو جنس موافق هم مي‌توانند ازدواج کنند. حتي در صورت نياز به فرزند، مي‌توانند از مراکز بازپروري، فرزند تحويل بگيرند و بزرگ نمايند. بدين ترتيب يکي از آثار کنترل جمعيت، با حذف فرزند از سبد خانواده، منجر به شکل گيري پديده‌اي خطرناک و آلوده به نام هم‌جنس‌بازي مي‌گردد که امروزه در برخي از کشورهاي غربي جزء قوانين مصوب آنهاست. و حق و حقوق براي آن‌ها قائل هستند و انجمن‌هايي را با نام هم‌جنس‌بازان تأسيس نموده اند.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

مورد3و4ازآثارکنترل جمعیت

3: کاهش صله رحم

خانواده هاي گسترده و پر جمعيت در مقايسه با خانواده هاي کم جمعيت از اعتبار بيشتري برخوردارند. علاوه بر برگزاري مراسم با شکوه از دواج، اعياد، يا مراسم عزاداري بازماندگان، تشييع جنازه، عيادت از بيماران و... خانواده هاي گسترده از پشتيباني و حمايت گروهي برخوردارند در مقايسه با خانواده هاي کم جمعيت.

يکي از ارزش‌هاي مقدس در فرهنگ اسلامي، صله رحم و رفت و آمد با خويشاوندان است. صله رحم و رفت و آمد موجب طولاني شدن عمر، برکت در رزق و روزي، عمران و آباداني،‌ دفع بلا و بيماري و... مي‌گردد. و هر چه خويشان گسترده تر باشند، انسان از مواهب اين ارزش بيشتر بهره‌مند خواهد شد.

            ولي متأسفانه با مسأله کنترل جمعيت، قلمرو صله رحم روز به روز محدود و محدودتر مي‌شود. امروزه بسياري از خانواده ها درک صحيحي ا زمفاهيم عمو، عمه، دايي، خاله و... ندارند. برخي از بچه‌ها بار عاطفي عمو و دايي را نمي شناسند و چون کسي که يک فرزند دارد هيچ کدام از اين مفاهيم در آينده شکل نخواهد گرفت. ولي اگر کسي دو فرزند داشته باشد اگر دو دختر باشند،‌ دايي و عمو در آينده از سبد اين خانواده حذف مي‌شوند و اگر هر دو پسر باشند عمه خاله در آينده نخواهند داشت. و اگر يکي پسر و ديگري دختر باشد عمو و خاله براي فرزندان اينها معنا پيدا نخواهد کرد. در نتيجه مفاهيم ارزشمند صله رحم با طرح کنترل جمعيت محدود و محدود تر گشته و انسان‌ها از مواهب و منافع آن محروم خواهند بود. و حال آن‌که در خانواده هاي پر جمعيت چنين معضل و مشکلي وجود ندارد و مصاديق عمو، عمه، دايي و خانه به وفور يافت مي‌گردد. و نسل آينده علاوه بر آشنايي با اين مفاهيم، مصاديق عيني آن‌ها را هم لمس خواهد کرد. بر خلاف خانواده‌هاي کم جمعيت که فقط در الفاظ و مفاهيم عمو، عمه، دايي و خاله را مي شناسند ولي آرزوي مصاديق و ديدن آن‌ها را بايد به گور ببرند و در دنيا به آن‌ هرگز نمي رسند.

 

4.  فرزند ناخواسته

اگر سياست کنترل جمعيت فراگير شود و از رسانه ها و مطبوعات از کنترل جمعيت گفته شود، بر در و ديوار تبليغات آن نقش بندد، مسؤولين بهداشت و علوم پزشکي مرتب از فوايد و منافع آن سخن به ميان آورند و دولتمردان آن را به عنوان قانون، تصويب و ابلاغ نمايند، و فرزند خارج از قانون کنترل جمعيت را از مزاياي اجتماعي، اقتصادي و... محروم سازند، مردم به مرور زمان آن را يک اصل تلقي نموده و از آنجا که کم فرزندي را با تنبلي و راحتي خود مناسب مي‌بينند، آن را به عنوان يک اصل پذيرفته و  تخطي از آن را گناهي نابخشودني تلقي مي‌نمايند و بسياري از خانم‌ها به واسطه تبليغات گسترده کنترل جمعيت فکر مي‌کنند کنترل جمعيت وحي منزل است و اگر خلاف آن پيش آيد، خسارت جبران ناپذيري حاصل شده است. وقتي اين تصور در اذهان مردم جاي گرفت و خانواده با اين تصور تشکيل شد، اگر فرزندي بر خلاف شعارهاي کنترل جمعيت شکل گرفت از اين فرزند به «فرزند ناخواسته» و «ميهمان ناخوانده» ياد مي‌کنند. به محض اطلاع مادر از شکل گيري فرزند ناخواسته،‌ اضطراب تمام وجودش را فرا مي‌گيرد، شکل گيري و رشد روزهاي نخستين نوزاد که بايد همراه با آرامش و نشاط و شادابي باشد، با اضطراب و دل شوره  آغاز مي‌شود.

خشت اول گر نهد معمار کج               تا ثريا مي رود ديوار کج

اضطراب و دو دلي تأثير منفي خود را بر نوزاد خواهد گذاشت. اگر مادر معتقد و پايبند به ارزش‌ها باشد و سراغ قتل و کشتن او يعني سقط جنين نرود و اسم خود را در رديف قاتلان ثبت ننمايد، حداقل اين اضطراب است که به مدت 9 ماه نوزاد با آن کلنجار مي رود و پيامدها و عواقب آن پس از تولد ظاهر خواهد شد که خود مشکلات خاص خود را دارد. نگا منفي وبدبينانه مادر به اين فرزند ناخواسته چه در دوران بارداري و چه پس از تولد، باعث رنجش روح نوزاد مي‌گردد و او را آزرده خاطر مي‌سازد.

            البته امروز در روانشناسي ثابت شده است که نگراني و اضطراب مادران در دوران بارداري موجبات معلوليت ذهني، جسمي، کاهش هوش  و حافظه، کاهش تمرکز و... را به دنبال دارد و همچنين زايمان سخت، نرسيدن اکسيژن به نوزاد و... مي‌تواند از عواقب اين نگاه منفي به نوزاد باشد. در تحقيقاتي که اخيراً در مورد جوانان بزهکار صورت گرفته است درصد جوانان بزهکار از فرزندان ناخواسته به مراتب بيشتر از فرزندان خواسته بوده است. و اين امر طبيعي است که اگر نگاه منفي و ناخوشايند به فرزند باشد ، اين نگاه منفي مانع از برقراري ارتباط عاطفي بين مادر و فرزند مي‌شود. بنابراين فرزند که طبق فرمايش پيامبر اکرم 7 سال اول محبت‌پذير است، ديگر به واسطه اين نگاه منفي به او، ازمحبت مادر ارضا نمي‌گردد و اين نياز به  محبت همچنان در او باقي مي ماند و کودک احساس کمبود و نقص مي‌کند و کمبود محبت مي‌تواند عقده حقارت، کمرويي و... را به دنبال داشته باشد.

مضافاً برا ين که  مشکلاتي که بعداً  خانواده با آن مواجه مي‌شود، همه را به واسطه قدم فرزند ناخواسته دانسته و آن را بد قدم، شوم و... تلقي کرده و بر اساس افکار خرافاتي طفلک معصوم و ناخواسته را موجب بي برکتي، عامل بلايا و  حوادث غيرمترقبه هم مي شمرند که اين نسبت هاي ناروا و تهمت‌هاي نابجا بيشتر فرزند را از مسير تعادل خارج ساخته و دچار ناهنجاري هاي فيزيولوژيکي، روحي، عاطفي، اجتماعي، فرهنگي مي‌نمايد.

والدين بايد توجه داشته باشند که اگر بر خلاف انتظار آن‌ها فرزندي شکل گرفت، او را هديه خداوندي دانسته و با نگاه مثبت به او بنگرند و از الفاظي چون نمي خواستيم، بر خلاف ميل بوده، بدون دعوت آمده، با زور و اجبار شکل گرفته، اجتناب نمايند.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

دومین اثرازآثارکنترل جمعیت:

 2:خانه سالمندان و بي احترامي به والدين

يکي از باورها و ارزش‌هاي قابل توجه احترام به پدر ومادر است که در فرهنگ کشور ما از جايگاه خاصي برخوردار است. احترام به  پدر و مادر در خانواده هاي گسترده و پر جمعيت بهتر صورت مي‌گيرد نسبت به خانواده هاي کم فرزند و کم جمعيت. در آيات و روايات ما سفارش هاي فراواني نسبت به رعايت حقوق پدر و مادر شده است.

به آن‌ها اف نگوييد (و لاتقل لهما اف)

خداوند تشکر از پدر و مادر را بعد از شکر از خود قرار داده است. (ان اشکر لي و لوالديک)

سفارش به احسان و نيکي به پدر و مادر زياد نموده است (و بالوالدين احسانا)

بوسيدن دست پدر و مادر، بهشت زير پاي مادران است.

نگاه محبت آميز به چهره آن‌ها ثواب حج و عمره مقبول دارد و...

اين توصيه‌ها، حکايت از جايگاه عظيم والدين در نزد فرزندان دارد. فرزندان با عدم رضايت آن‌ها نمي‌توانند نماز مستحبي يا روزه مستحبي يا زيارت مستحبي داشته باشند و اگر کسي بدون رضايت به سفر برود سفر آن‌ها سفر گناه و معصيت شمرده شده و بايد در سفر نماز را تمام بخوانند و اگر ماه مبارک رمضان است روزه هم در سفر بگيرند و جالب است که اگر پدري به فرزند خود امر کند که بايد نمازش را با جماعت در مسجد بخواند اين نماز مستحبي جماعت به واسطه امر پدر، واجب مي‌شود. ما در صدد بيان  حقوق پدر و مادر بر فرزندان نيسيتم و الا خود حديث مفصل دارد که مثنوي هفتاد من کاغذ مي‌شود.

اين جايگاه عظيم پدر و مادر، منبع انرژي و دعا براي فرزندان که در اسلام سفارش شده موجب مي‌شود که از آن‌ها همچون دسته گل مواظبت و مراقبت نموده و هنگام سالمندي و پيري، عصاي دستشان شوند و زماني که چشمان آن‌ها کم‌سو يا نابينا، پاهاي آن‌ها ضعيف و ناتوان، کمر آن‌ها خميده و همچون نوزادان زمينگير گشته و به سختي خود را بر خاک مي‌کشند، يا ر و مددکار آن‌ها باشند و باعشق و علاقه آن‌ها را «زير و بالا» و «تر و خشک» نمايند. آيا با کنترل جمعيت و فرزند کم اين امر محقق مي‌شود يا تحققش دشوار و مشکل است. والديني که يک يا دو فرزند دارند چگونه مي‌خواهند در پيري و سالمندي مورد توجه  فرزندان قرار گيرند، در حالي که يک فرزند يا دو فرزند، خود تشکيل خانواده داده و گرفتار همسر و فرزند شده‌، اگر آن‌ها بخواهند از پدر و مادر پير و زمين گير نگهداري و مراقبت کنند، شايد در زمان محدود و موقت ممکن باشد، اما در طولاني مدت قادر به نگهداري نخواهند بود. چون اين دو فرزند يا دخترند يا پسر، در صورتي که دختر باشد، همسرش مي‌گويد من با تو ازدواج کردم نه با پدر و مادرت، و اگر آن‌ها مهمان هستند:

مهمان  گرچه عزيز است همچون نفس                       خفقان آرد اگر آيد و بيرون نرود

و اگر پسر باشد، همسرش همين ادعا را خواهد داشت. مضافاً بر اين که نوه‌ها هم جايگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ را نمي شناسند. آن‌ها هم مزيد بر علت شده و مخالفت خود را به گونه اي اعلام مي دارند. اينجاست که توجه ها به خانه سالمندان جلب شده و مادر و پدر مهرباني که سال ها از آن‌ها مراقبت کردند و با چه اميد و نشاطي آن‌ها را به اين مرحله رساندند که امروز همچون شاخ شمشادي در مقابل آن‌ها قدم مي‌زنند آيا  حق اين همه لطف و محبت پدر و مادر فرستادن آن‌ها به خانه سالمندان است؟! البته در اضطرار و ضرورت، چاره اي جز فرستادن آن‌ها به خانه سالمندان وجود ندارد. چاره اي نيست جز اين که دستان پر مهر و محبت آن‌ها را رها کرده و با چهره‌هاي چروک برداشته آن‌ها خداحافظي نماييم و آن‌ها را به غربت آبادِ خانه سالمندان بفرستيم تا در آنجا  همچون ساير پيران سالخورده نگاهشان به پنجره ها بدوزند تا شايد هفته‌اي، ماهي يا سالي به آن‌ها سر زده شود .آري کنترل جمعيت علاوه بر اين که پيام آور افسردگي است. ارمغان ديگرش خانه سالمندان براي والدين دلسوز و مهربان است. البته اين الگو را غربي ها به ما تحميل کردند، و اگر کنترل جمعيت را پذيرفتيم، مفري از تبعات و عواقب آن‌ها نيست بايد به تبعات آن چون افسردگي والدين و خانه سالمندان هم تن در دهيم اين رشته سري دراز داردکه به خانه سالمندان تنها ختم نمي‌شود.....

            اما در خانواده هاي پر جمعيت که از تعداد فرزندان بيشتري برخوردارند، مراقبت و مواظبت از والدين محترمانه تر انجام مي‌شود و  نيازي به فرستادن آن‌ها به خانه سالمندان نيست. به طور مثال كسي كه 6 فرزند دارد اگر هر كدام از فرزندان به مدت يك هفته از آن‌ها مراقبت نمايند در سال 8 هفته بيشتر توفيق مددکاري والدين را پيدا نخواهد کرد. دراين صورت اضطراري پيش نخواهد آمد. و ساير فرزندان هم تحت فشار قرار نخواهند گرفت. و اگر خداي نكرده والدين بيمار شوند يا در بيمارستان بستري گردند، فرزندان با تقسيم كار و رعايت نوبت به نحو احسن مي‌توانند  درمان والدين را دنبال كنند بدون آن كه اختلال و آسيب جدي به زندگي خودشان وارد شود. با بررسي وضع خانواده هاي پر فرزند رفتار محبت آميز فرزندان با والدين پير و سالخورده  را مشاهده خواهيد كرد. اگر چه امكان دارد موارد استثناء و نادري هم بر خلاف عرف، وجود داشته باشد.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

کنترل جمعیت آثاری دارد که درزیرنوشتیم وبه طورمفصل هریک را دربخشی جداگانه توضیح خواهیم داد:

  1. افسردگي والدين.
  2. بي احترامي به والدين
  3. کاهش صله رحم.
  4. فرزند ناخواسته.
  5. ندامت و پشيماني بي حاصل.
  6. پيري کشور.
  7. هم‌جنس بازي.
  8. طلاق و جدايي.
  9. خانواده هاي سرد يخچالي.
  10. افزايش بيماري هاي اعصاب و روان.
  11. کاهش روح تعاون وهمکاري.
  12. عدم توکل و بي اعتمادي به خدا.

 

کنترل جمعيت و اشتغال بانوان

کنترل جمعيت و اشتغال بانوان از مسائلي است که از ديدگاه سياسي، فرهنگي، اجتماعي و ديني موافقين و مخالفين مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. با قطع نظر از آثار سياسي اجتماعي آن. نگاهي گذرا و کوتاه به مسأله کنترل جمعيت با نگاه  روانشناختي مي‌تواند دريچه‌اي به سوي تحقيق و پژوهش بيشتر حول اين مسأله باشد.

کنترل جمعيت

يکي از مسائلي که در دهه اخير در کشور ما به آن زياد پرداخته شده است بحث کنترل جمعيت است. مسؤولين مربوط با طرح مسائلي از قبيل محدوديت امکانات و منابع، پايان‌پذيري آن‌ها، بحران جمعيت، ناتواني در آموزش، دشواري مسائل بهداشت و محيط.  حفظ محيط زيست، جنگل‌ها، درياها، سلامت هوا و... چاره‌اي جز کاهش جمعيت نديدند. بنابراين با طرح شعارهايي همچون «يک فرزند يا دو فرزند کافيه» و «فرزند کمتر زندگي بهتر»  سعي در کاهش جمعيت داشته و با توصيه به خانواده ها و والدين، آن‌ها را از عواقب عدم کنترل جمعيت ترسانده و به آن‌ها هشدار جدي داده‌اند که در صورت افزايش تعداد فرزندان از حقوق و مزايا همچون: خدمات بيمه‌اي، کالاهاي  يارانه‌اي، سهام عدالت و... محروم مي‌شوند. ولي غافل از اين که تبعات منفي و ناگوار کنترل جمعيت به مراتب بيشتر از محاسن آن مي‌باشد و علي‌رغم نکات مثبت اين طرح، معايب و خسارت‌هاي جبران ناپذيري به دنبال دارد که به طور اختصار  به آن‌ها  اشاره مي‌شود.

1:افسردگي والدين؛

در کشور ما به واسطه علاقه، ارتباط جمعي، همبستگي و وابستگي‌هاي خانوادگي، قومي و روح عاطفي فرهنگ خانواده گسترده متعارف‌تر و رايج‌تر از خانواده محدود و بسته مي‌باشد. قبل از سه دهه اخير خانواده هاي پرجمعيت و بعضاً با حضور پدر بزرگ، مادر بزرگ يا بعضي از خويشان نزديک را شامل مي‌شد. ولي تدريجاً به واسطه کنترل جمعيت، مشاهده فيلم‌ها، ارتباط با اينترنت و جهان خارج، تأثيرپذيري از فرهنگ غربي و الگوگيري از مدل خانواده در غرب، الگوي خانواده گسترده جايش را به خانواده بسته و محدود واگذار نموده است. در خانواده محدود و بسته علاوه بر کاهش روابط عاطفي، عدم اطلاع‌رساني از ديگران، افزايش حب ذات، خودمحوري و خودمداري، ناديده انگاشتن حق و حقوق ديگران و به منافع شخصي خويش انديشيدن، با پديده‌اي به نام  افسردگي والدين مواجه مي‌شويم. امروزه يکي از اصطلاحات رايج در جوامع «افسردگي» است که علل متفاوت و متعددي مي‌تواند داشته باشد. يکي از علل افسردگي در مورد والدين، کنترل جمعيت است، خانواده با زن و مرد شروع شده و با فرزند يا فرزندان استمرار يافته و با نشاط، شادابي و طراوت حاصل از وجود فرزندان استحکام يافته و روح اميد به آينده را در پرتو فرزندان خويش يافته و به واسطه آينده بهتر براي فرزندانشان به تلاش و فعاليت مضاعف مي پردازند. اما در خانه هاي کم جمعيت که به دو فرزند اکتفا کردند اين دو فرزند چه پسر باشند چه دختر، با توجه به اينکه سن ازدواج در ايران زياد نيست (چون افزايش سن ازدواج هم آثار زيانبار  و مخربي بر خانواده خواهد داشت) اگر محدوده عرفي ازدوج را در مردان (25-20) و دختران (21ـ17) قرار دهيم والدين در سنين بين (50ـ45) سالگي با خاموشي چراغ فرزند در خانواده مواجه مي‌شوند، خانه اي که به واسطه سر و صدا و رفت و آمد فرزند، پويا، سرزنده و پر تحرک بود و با وجود فرزندان چراغ خانه روشن بود و والدين بخشي از سرگرمي خود را مرهون فرزندان مي دانستند، و به همين اميد به تلاش و فعاليت مي پرداختند با ازدواج فرزند والدين ناگهان با شوک تنهايي مواجه شده، چراغ خانه به خاموشي مي گرايد. سکوت و خاموشي خانه را فرا مي‌گيرد در اين صورت پدر و مادر زانوي غم در بغل گرفته و آهنگ غمگين سالمندي و بازنشستگي را زمزمه مي‌کنند و يأس و نوميدي چهره آن‌ها را فرا مي‌گيرد. پدر و مادر مأيوس و نااميد از طرفي،‌خاموش و سکوت غمبار از سوي ديگر، اثر بازنشستگي، تنهايي و به صدا درآمدن نواي پيري و مرگ، موجب شده چهر شاداب و با طراوت والدين به چهره اي افسرده، غمگين، اخمو و گرفته تبديل شود. چون  احساس مي‌کنند که خانه آن‌ها به ويرانه تبديل شده است.

در مزار آباد شهر بي طپش                                                              آواي جغدي هم نمي‌آيد به گوش

خستگي مفرط حاصل از تلاش پدر و مادر و فعاليت روزانه آن‌ها با ديدن فرزند ته تغاري تبديل به آرامش و راحتي گشته و سر و صداي بچه‌ها همچون نغمه بلبلان در مرغزارها روح آن‌ها را نوازش مي‌دهد و خستگي را از تن آن‌ها مي زدايد. بنابراين «يأس و نوميدي» و «افسردگي» حاصل کم فرزندي است ولي اگر والدين از سنين (50ـ25) سالگي توجه به فرزند دار شدن داشته باشند فرزندي که در سنين تقريباً پنجاه سالگي به دنيا مي‌آيد، در سنين 75 سالگي والدين، فرزند آن‌ها ازدواج خواهد کرد. يعني تا سن 75 يا 80 سالگي است که فرزند ته تغاري خانه را ترک مي‌کند و والدين تا نزديک سنين 80 سالگي با ديدن فرزند ته تغاري و سر و صداي دلنشين او آرامش دارند و خود را به او سرگرم مي سازند. حال خانواد هايي که در سنين 40 تا 45 سالگي بي فرزند و خلوت مي‌شوند را مقايسه کنيد با خانواده اي که در 75 تا 80 سالگي خلوت مي‌شود.

آثار روحي،‌ رواني عاطفي آن‌ها را در جدولي مقايسه نماييد و بعد به قضاوت بپردازيد.

امروزه پزشکان منشأ بسياري از بيماري هاي جسمي را اعصاب و روان دانسته و معتقدند بيش از 80 درصد از بيماري‌ها منشأ عصبي دارد. امروزه اصطلاح بيماري هاي سايکوسوماتيک (روان تني) شايع و فراگير است يعني بيماري هاي عصبي‌ـ رواني که جسمي شده است. چرا بايد مصرف داروهاي آرام بخش در خانواده ها زياد شده باشد؟‌ اگر ريشه يابي و آسيب شناسي نماييد، بخشي از آن مربوط به مسأله کنترل جمعيت است که يکي از پيامدهاي آن افسردگي والدين مي‌باشد. البته افسردگي هم داستاني دارد که با انزوا، کم اشتهايي، تنهايي، کم خوابي، تنبلي و فشل شدن، قطع ارتباط با واقعيت، روي آوردن به دنياي غير واقعي خيال، و... همراه است که ما در صدد پرداختن به عواقب اختلال افسردگي و آثار و علائم آن نيستيم.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

درسال‌هاي آغازين قرن بيستم برخي ازعناصرفاسد‌‌الاخلاق با اتكا به گرايشات و نظريات توراتي و پروتستاني به صورت مخفيانه جريان « شيطان‌پرستي » را با ويژگي‌هايي همچون گناه‌گرايي ، ‌قتل ، ‌تجاوزات جنسي ، هدم اصول اخلاقي ، بي‌توجهي به مسائل توحيدي و ... پايه‌گذاري كردند .

سال 1960 را مي‌توان به صورت جدي آغاز دور جديد حيات و فعاليت شيطان‌پرستان در آمريكا دانست.

تعریف شيطان‌پرستي:

گروهی که شیطان را به عنوان خدا می پرستند و عبادت می کنندو ازاوبه عنوان الهه ی سیاهی یاد می کنند وعبد شیطان می شوند.

اصول مشترک آنها:

1)بی خدایي

2)خودپرستی(خدا خود انسان شده یعنی  ماتریالیسم را می پذیرند)

3)وابسته به راه چپ در مقابل راه راست

4)استفاده از لذت جسمی و جنسی در بالاترین حد

5)گناه برای جلب نظر شیطان

6)قتل و تجاوز

بعضی دیگراز اعمال شيطان‌پرستي:

1)خوردن نوزادان

2)تجاوزات جنسي

3)پناه غارها و تاريكي‌ها براي فرياد كشيدن

4)خوردن و آشاميدن ميوه‌هاي فاسد

5)خوردن ‌ادرار ، مدفوع

6)خوردن مردار

7)هم‌جنس بازي

 

قوانین اخلاقی شيطان پرستی:

1)هیچ خدایی برتر و بالاتر از انسان نیست

2)انسان این حق را دارد که طبق قوانین دلخواه خود زندگی کند

3)کار کند آن گونه که دلخواه اوست

4)تفریح کند آن گونه که دلخواه اوست

5)استراحت کند آن گونه که دلخواه اوست

6)که بمیرد درهرزمان وبه هر شکل که دلخواه اوست

7)انسان این حق را دارد که بخورد هرانچه را که دوست دارد

8)بیاشامد هرانچه را که دوست دارد

9)اقامت گزیندهرکجا که دوست دارد

10)حرکت کند بروی زمین به هر سو که دوست دارد

11)انسان این حق را دارد که بیندیشد هرانچه را که می خواهد

12)بگوید هرانچه را که می خواهد

13)بنویسد هرانچه را که می خواهد

14)ترسیم کند، بتراشد و بسازد هرانچه را که می خواهد

15)بپوشد هرانچه را که می خواهد

16)انسان این حق را دارد که عشق بورزد به هرنحو که مایل است

"سرشار از عشق شو و عشق را بخواه آن طور که آرزو داری ،

درهر زمان و هر مکان وبا هرکس که تو می خواهی "

17)انسان این حق را دارد که مقابله کند با کسانی که با این حقوق مخالف اند

 

عوامل جذب:

1)اگرچه فطرت خداجوي انساني عاملي بازدارنده در تمايل يافتن تعداد وسيعي از افراد جامعه انساني به اين جريان شده ، لكن استفاده:

ü      از موسيقي‌هاي جذاب و متنوع ،

ü    انجام اعمال خارق‌العاده و دور از ذهن ،‌

ü     تهي‌شدن انساني غربي و عصر جديد از معنويت و اتصال به منبع فيض

ü    ديدگاه جنسي

 موجبات گرايش افراد اندكي را به اين گروه‌ها فراهم آورد .

 

نمادهای شیطان پرستی:

1)در بررسي نمادهاي متعلق به شيطان‌پرستي خط بسيار روشني از ارتباط صهيونيسم و شيطانيسم به وضوح قابل مشاهده است .

2)در ذيل برخي از نمادها كه به عنوان نگين انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاوير بر روي دست‌بندها ، پيراهن ، شلوار ، كفش ،‌ ادكلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ايران اسلامي نيز راه يافته است ، مورد بررسي و معرفي قرار مي‌گيرد :

3)اگر نوشته وسط نماد به معناي شيطان‌گرايي را به همراه دايره حذف كنيم ، آن وقت يك ستاره پنج‌ضلعي بر جاي مي‌ماند كه همان نشانه ستاره صبح يا پنتاگرام (pentagram) باقي مي‌ماند .

 

 

4)اين سمبل نيز همان پنتاگرام است ، با فرق اينكه انواع آن گاه پنج‌ضلعي وارونه                                                                                                                      يا ديو و به شكل در ميان نمادهاي شيطان‌پرستان به چشم مي‌خورد .   

 

 

 

 

 

5)برخي از شيطان‌گرايان محدوده جغرافيايي « تحت سلطه » اين نماد

و در واقع منطقه نفوذ شيطان‌گرايي را در نقشه ذيل توصيف مي‌نمايند . (محدوده در ايسلند و اروپا)

 

6)666: يك سمبل با عنوان « شماره تلفن شيطان » توسط گروه‌هاي هوي متال وارد ايران اسلامي شده اما در حقيقت علامت انسان و نشانه جانور در ميان شيطان‌پرستان تلقي مي‌شود و براساس مكاشافات 13:18 « ... پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زيرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . »  از سال‌ها پيش تاكنون اين عدد با اشكال مختلف بر روي ديوارهاي شهرهاي بزرگ كشور مشاهده مي‌شد .

 

7)صليب وارونه (upside down cross ) : اين نماد و حكايت از « وارونه شدن مسيحيت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن اين دين  است . صليب وارونه در گردن بندهاي بسياري مشاهده شده و خواننده‌هاي راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند .

8)نماد صليب شكسته يا چرخ خورشيد (swastika or sun wheelc) : چرخ خورشيد يك نماد باستاني است كه در برخي فرهنگ‌هاي ديني همچون كتيبه‌هاي بر جاي مانده از بودايي‌ها و مقبره‌هاي سلتي و يوناني ديده شده‌است . لازم به توضيح است اين علامت سال‌ها بعد توسط هيتلر به كار رفت.

9)چشمي در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخي نمادهاي روشنفكري نيز به كار مي‌رود . اما شيطان‌پرستي اعتقاد دارند چشم در بالاي هرم « ‌چشم شيطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .  اين علامت در پيشگويي ،‌ جادوگري ، نفرين‌گري و كنترل‌هاي مخصوص جادوگري مورد استفاده قرار مي‌گيرد .گفتني است اين نماد بر روي دلار آمريكايي به كار رفته است .

10)اين نمادها به انگليسي (Ankh) انشاء‌مي‌شود و سمبل شهوت‌راني و باروري است . اين نمادها به معناي روح شهوت زنان نيز تعبير مي‌شود . امروزه نماد « فمنيسم » در واقع يك نماد برداشت شده دقيقا از سمبل‌هاي شيطاني است .

11)پرچم رژيم صهيونيستي : قابل توجه جدي است كه رژيم صهيونيستي علاوه بر حمايت‌هاي آشكار و پنهان ،حتي از قرار گرفتن نماد رسمي كشور نامشروعش در كانون علائم شيطان‌گرايان نيز پرهيز ندارد .

 

12)ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اينكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار مي آمده است شيطان‌پرستان تبر رو به پايين را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پيمودن مسير تاريك انتخاب كرده‌اند .همچنين گفتني است كه فمنيست‌ها از دو تبر رو به بالا به معني مادر‌سالاري باستاني استفاده مي‌نمودند

 دیگرعلامتها:

 

رواج شيطان پرستي در ايران:

1)اكنون بيش از 70 فرقه شيطان‌پرستي در کشور فعال هستند.

2)اين جريان ضد فرهنگي از دهه 70 وارد کشور شد

3)وجود 666 سایت شیطان پرستی در ایران

4)برخی از جوانان هوادار این جریانها با آسیب رساندن به خود و دیگران درصدد ارتقای جایگاه خویش در گروه هستند

5)شیطان پرستان استفاده از مواد مخدر روانگردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو مراسم هفتگی خود قرار داده و با توجه به اینکه شیطان را مظهر مقاومت در برابر آدم قلمداد می کنند مخالف هر صفت انسانی بوده و اخلاق و امور اخلاقی را بر خلاف باورهای خود می دانن.

6)تاكنون به ترجمه، چاپ و توزیع بیش از 200 عنوان كتاب اقدام كرده‌اند

7)تجمع در بوستان‌ها و تفرجگاه‌ها

8)لباس هاي گشاد، لباس هاي رنگي جلف، انگشتر‌هاي خاص تيغ دار، دستبندهاي متنوع و عجيب، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس به عنوان نشانه‌هاي ويژه گروه‌هاي همسو با شيطان پرستي بيان شده است.

9)بيش از 5000 تصوير و علائم شيطان پرستي در بازار تهران از سوي پليس كشف شد

 تصوير زیر از يکي از فروشگاههاي مرکز خريد بوستان در ميدان پونک تهران تهيه شده که در ان صليبهاي شکسته به عنوان يکي از نمادهاي گروههاي افراطي نژاد پرست و منحرف جنسي به چشم ميخورد

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

پیامبراکرم(ص)فرمودند:خواب برهفت قسم است:

1)خواب غفلت:خوابیدن درمجلس پندوموغظه است.

2)خواب بدبختی:خوابیدن دروقت نمازاست.

3)خواب لعنت:خوابیدن درصبحگاه است.

4)خواب عذاب:خوابیدن بعدازنمازصبح است.

5)خواب راحت:خوابیدن هنگام ظهراست.

6)خواب رخصت:خوابیدن بعدازنمازعشاءاست.

7)خواب حسرت:خوابیدن درشب جمعه است.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

داستان عقاب ...

 

عمرعقاب ازهمه پرندگان نوع خود درازتراست،عقاب می تواند تا70سال زندگی کند.

شهبال های کهن سالش براثرکلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند وپرواز برای عقاب دشوار می گردد، دراین هنگام،عقاب تنها دوگزینه درپیش روی دارد: 1)یا باید بمیرد.

2)یا آن که فرایند دردناکی راکه 150روزبه درازا می کشد پذیرا گردد.

برای گذراندن این فرایند،عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند درآنجاعقاب نوکش را آن قدربه سنگ می کوبد تا نوکش ازجای کنده شود   پس ازکنده شدن نوکش،عقاب بایدصبرکند تا نوک تازه ای درجای نوک کهنه رشد کند. سپس بایدچنگال هایش را ازجای برکند،زمانی که به جای چنگال های کنده شده،چنگال های تازه ای درآیند،آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش میکند سرانجام،پس از5ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد،کندآغاز کرده و30سال دیگر زندگی می کند.ولی برای این که به این سن برسدباید تصمیم دشواری بگیرد،زمانی که عقاب به40سالگی می رسدچنگال های بلندوانعطاف پذیرش دیگرنمی توانند طعمه را گرفته ونگاه دار ندنوک بلند و تیزش خمیده وکند می شود.      

چرا این دگرگونی ضروری است ؟

بیشتر وقت ها برای بقاء ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم...

گاهی وقت هاباید ازخاطرات قدیمی،عادت های کهنه وسنت های گذشته رهاشویم.                      

تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم،می توانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم...



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آنها نيست.

براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!

اما كشورهاي جديدي مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه 150 سال پيش وضعيت قابل توجهي نداشتند، اكنون كشورهايي توسعه‌يافته و ثروتمند هستند.

تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آنهاهم نيست.

ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوه‌هايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.اين كشورمانند يك كارخانه پهناور و شناوري مي‌باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر مي‌كند.

مثال بعدي سويس است.

كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمي‌آيد اما بهترين شكلات‌هاي جهان راتوليد وصادرمي‌كند.در سرزمينكوچك و سرد سويس كه تنها درچهار ماه سال مي‌توان كشاورزي و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات(پنير)دنيا توليد مي‌شود. سويس كشوري است كه به امنيت، نظم و سخت كوشي مشهوراست وبه همين خاطربه گاوصندوق دنيا مشهور شده‌است (بانك‌هاي سويس).

افرادتحصیلکرده‌اي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند براي ما مشخص مي‌كنند كه سطح هوش وفهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد.نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي مي‌گيرند، در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد تبديل مي‌شوند.

پس تفاوت در چيست؟تفاوت در رفتارهاي است كه در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.                  وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند را تحليل مي‌كنيم، متوجه مي‌شويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگي خود پيروي مي‌كنند:

  1. اخلاق به عنوان اصل پايه

  2. وحدت

  3. مسئوليت پذيري

  4. احترام به قانون و مقررات

  5. احترام به حقوق شهروندان ديگر

  6. عشق به كار

  7. تحمل سختي‌ها به منظور سرمايه‌گذاري روي آينده

  8. ميل به ارائه كارهاي برتر و فوق‌العاده

  9. نظم‌پذيري

اما در كشورهاي فقير تنها عده قليلي از مردم از اين اصول پيروي مي‌كنند.

ما ايرانيان فقير هستيم نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم يا اينكه طبيعت نسبت به ما بي رحم بوده‌است.

ما فقير هستيم براي اينكه رفتارمان چنين سبب شده‌است.

ما برای آموختن و رعايت اصول فوق كه (توسط كشورهاي پيشرفته شناسايي شده است) فاقد اهتمام لازم هستيم.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

گروهى از فارغ التحصيلان قديمى يک دانشگاه که همگى در حرفه خودآد م هاى موفقى شده بودند، با همديگر به ملاقات يکى از استادان قديمى خود رفتند. پس از خوش و بش اوليه،هر کدام از آنها در مورد کار خود توضيح مي دادوهمگى ازاسترس زياد در کار و زندگى شکايت مي کردند.

استاد به آشپزخانه رفت وبا يک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان گوناگون، ازپلاستيکى وبلور وکريستال گرفته تا سفالى و چينى و کاغذى (يکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ريختن براى خودشان را بکشند.

پس از آن که تمام دانشجويان قديمى استاد براى خودشان چاى ريختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشيد، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قيمت برداشته شده و فنجان هاى  دم دستى و ارزان قيمت، داخل سينى برجاى مانده اند شما هر کدام بهترين چيزها را براى خودتان مي خواهيد و اين از نظر شما امرى کاملاً طبيعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همين است. مطمئن باشيدکه فنجان به خودى خود تاثيرى بر کيفيت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد يک فنجان گران قيمت و لوکس  ممکن است کيفيت چايى که در آن است را از  ديد ما پنهان کند جان هاى قشنگ و گران قيمت برداشته شده وفنجان هاى دم دستى وارزان قيمت، داخل سينى برجاى مانده اند.

چيزى که همه شما واقعاً مى خواستيد يک چاى  خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترين فنجان ها رفتيد و سپس به فنجان هاى يکديگر نگاه مى کرديد. زندگى هم مثل همين چاى است. کار، خانه، ماشين، پول، موقعيت اجتماعى و .... در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، “نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است.

نوع فنجاني که ما داشته باشيم، نه کيفيت چاى را مشخص مي کند و نه آن را تغيير مي دهد. امّا ما گاهى صرفاً با تمرکز بر روى فنجان، از چايى که خداوند براى ما درطبيعت فراهم کرده است لذت نمي بريم

خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را                     از چايتان لذت ببريد 

زندگی جیره مختصری است مثل یک فنجان چای و کنارش عشق است،مثل یک حبه قند؛ زندگی را با عشق نوش جان باید کرد .



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

پادشاهی که بر یک کشور بزرگ حکومت می‌کرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود.اما خود نیزعلت را نمی‌دانست، روزی پادشاه درکاخ قدم می‌زد،هنگامی که از آشپزخانه عبور می‌کرد،صدای ترانه‌ای را شنید.

به دنبال صدا،پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می‌شد.پادشاه بسیار تعجب کردواز آشپز پرسید: چرا این‌قدر شاد هستی؟ آشپز جواب داد:قربان،من فقط یک آشپز هستم،تلاش می‌کنم تا همسر و بچه‌ام را شاد کنم ما خانه‌ای حصیری تهیه کرده‌ایم و به اندازه‌ی کافی خوراک و پوشاک داریم،بدین سبب من راضی و خوشحال هستم پس از شنیدن سخن آشپز،پادشاه با نخست‌ وزیر دراین مورد صحبت کرد. نخست‌ وزیربه پادشاه گفت: قربان،این آشپز هنوز عضو گروه ۹۹ نیست.اگراوبه این گروه نپیوندد ، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.پادشاه با تعجب پرسید:گروه ۹۹ چیست؟ نخست‌ وزیرجواب داد:اگر می‌خواهید بدانید که گروه ۹۹چیست،باید کاری انجام دهید،یک کیسه با ۹۹ سکه‌ی طلا جلوی درخانه‌ آشپز بگذارید،به زودی خواهید فهمید که گروه ۹۹ چیست!

پادشاه براساس حرف‌های نخست ‌وزیرفرمان داد یک کیسه با۹۹سکه‌ی طلا را جلوی درخانه‌ی آشپزقراردهند.

آشپزپس ازانجام کارها به خانه بازگشت وجلوی درکیسه را دید.با تعجب کیسه را به اتاق بردوباز کرد.با دیدن سکه‌های طلایی ابتدا متعجب شدوسپس ازشادی آشفته وشوریده گشت.آشپزسکه‌های طلایی را روی میز گذاشت وآن‌ها را شمرد.۹۹ سکه؟آشپزفکرکرداشتباهی رخ داده است.بارها طلاها را شمرد.ولی واقعا ۹۹سکه بود. او تعجب کرد که چرا تنها ۹۹سکه است و۱۰۰سکه نیست.فکر کردکه یک سکه‌ی دیگر کجاست؟

شروع به جستجوی سکه‌ی صدم کرد.اتاق‌ها وحتي حیاط را زیرورو کرد.اما خسته و کوفته وناامید به این کارخاتمه داد. آشپز بسیار دل‌شکسته شدوتصمیم گرفت ازفردا بسیارتلاش کند تا یک سکه‌ی طلایی دیگربه دست آورد وثروت خود را هرچه زودتربه یک صد سکه‌ی طلا برساند.آن شب تا دیروقت کار کرد.به همین دلیل صبح روز بعد دیرترازخواب بیدار شدوازهمسروفرزندش انتقاد کرد که چرا اورا بیدارنکرده‌اند.آشپزدیگرمانند گذشته خوشحال نبودو آوازهم نمی‌خواند.او فقط تا حد توان کارمی‌کرد.

پادشاه نمی‌ دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسرآشپزآورده است وعلت را ازنخست ‌وزیرپرسید،نخست‌وزیر جواب داد:قربان،حالا این آشپزرسما به عضویت گروه ۹۹درآمده است.اعضای گروه ۹۹ چنین افرادی هستند،آنان زیاد دارند اما راضی نیستند،تا آخرین حد توان کارمی‌کنند تا بیشتربه دست آورند،می‌خواهندهرچه زودتریک‌صد سکه را ازآن خود کنند واین علت اصلی نگرانی‌ها و دردهای آن‌هاست.آن‌ها به همین سادگی شادی ورضایت را ازدست می‌دهند واعضای گروه ۹۹نامیده می‌شوندموفقیت بدست آوردن چیزی است که دوست داریم و خوشبختی دوست داشتن چیزی است که بدست آورده ایم.

 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

روزي اميرالمؤمنين علي(ع) وارد جمعي شد و از آن ها سؤال کرد:
آيا شما مي دانيد اميدبخش ترين آيه قرآن کريم کدام آيه است؟
هرکس به فراخور حالش آيه اي را عنوان کرد:

برخي گفتند: "خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پايين تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد"
 (آيه 48 سوره نساء)

امام(ع) در پاسخ فرمودند: خوب است، ولى آنچه من مي خواهم نيست.

عده اي ديگر گفتند: "هرکس خلافکار و ظالم باشد ولي استغفار کند، خداوند را
بخشنده و مهربان خواهد يافت"
(آيه 110 سوره نساء)

اما امام(ع) دوباره در پاسخ فرمودند: خوب است ولى آنچه مى خواهم نيست.

تعدادي اظهار داشتند: "اي بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده ايد! از رحمت
خدا مأيوس نشويد، زيرا او همه گناهان را مي بخشد"
(آيه 53 سوره زمر)

امام(ع) مجدداً فرمودند: خوب است، اما آنچه مى خواهم نيست.

برخي قرائت کردند: "کساني که اگر کار زشتي انجام دادند و به خودشان ظلم کردند،
ياد خداوند مي کنند و براي گناهان خويش استغفار مي کنند و کيست جز خداوند که
گناهان را ببخشد"
 (آيه 135 سوره آل عمران)

بعد از اينکه حضرت علي(ع) نظرات آنان را شنيد، فرمود: از حبيبم رسول خدا(ص)

شنيدم که فرمودند: اميد بخش ترين آيه در قرآن اين آيه است:

وَأَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفِيَ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یذهبن السیئات ذالم ذکری للذاکرین(آیه114سوره هود)

(دردوطرف روز(اول وآخرآن)ونخستین ساعات شب نماز رابرپادارزیراخوبیهابدیهاراازمیان می برداین برای پندگیرندگان پندی هست)
              



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

آیا دوستی دختر و پسر در اسلام حرام است؟؟؟

 

دوست دختر نگیرید، دلیل:

سوره ۵: المائدة – جزء ۶

الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۵﴾

امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست‏ خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است (۵)

 

دوست پسر نداشته باشید، دلیل:

سوره ۴: النساء – جزء ۵

وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۲۵﴾

و هر کس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‏گیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است﴿۲۵﴾

 

در اسلام تنها ۲ راه برای ایجاد محرمیت بین دختر و پسر و زن و مرد وجود دارد:۱٫ازدواج دائم۲٫صیغه.

و به خصوص صیغه یک راهکار بسیار مناسب و شرعی برای حل معضلات جنسی است،که باید هر چه بیشتر در جامعه گسترش پیدا کند.

بااین آیات فکرکنم دیگه جواب روشنه...



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

تراشیدن ریش و استفاده از کروات چه حکمی دارد؟؟؟:

حضرت آیت الله خامنه ای: تراشیدن ریش حرام است علی الاحوط و از پوشیدن کروات اجتناب شود.

حضرت آیت الله بهجت: تراشیدن ریش جایز نیست چه تمام ریش یا قسمتی از آن.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: احتیاط وجوبی در عدم تراشیدن ریش و بهتر آن است که مسلمان از مثل کروات اجتناب کند.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: تراشیدن ریش و ماشین کردن آن اگر مثل تراشیدن باشد حرام است، سزاوار نیست مسلمین از کراوات استفاده کنند، بلکه احتیاط در ترک استفاده از آن است.

حضرت ایت الله مکارم شیرازی: احتیاط در ترک ریش تراشی است و بهتر است از کروات استفاده نشود و اگر جنبه اشاعه ی فرهنگ کفار داشته باشد اشکال دارد .

حضرت ایت الله سیستانی: بنابراحتیاط واجب ازتراشیدن ریش اجتناب شودواستفاده ازکروات اگرمستلزم مفسده باشد حرام است.

حضرت ایت الله وحید خراسانی: احتیاط واجب در ترک تراشیدن ریش است و انچه که تشبه به کفار باشد جایز نیست.

حضرت ایت الله تبریزی: بنابر احتیاط واجب تراشیدن ریش تماما جایز نیست.

منبع: مسائل جدید، ج1، ص74

 

دلایل حرمت ریش تراشی:

دربالابرخی از استفتائات مراجع رو در مورد تراشیدن ریش ذکر کردیم اما شاید برای بعضی سوال باشه که چرا تراشیدن ریش حرومه و دلیلش چیه؟

یکی از دلائلی که میتونیم به اون استناد کنیم روایات قطعی هست که در مورد این مسئله وجود داره مثلا به این دو روایت نگاه کنید:

ماازادله 4گانه شرع مقدس اسلام دلایلی براین مطلب میاوریم که فقها و مراجع از مجموع این روایات استفاده کرده اند که ریش تراشی اشکال دارد.

الف)سیره عملی ائمه و پیامبر در تراشیدن ریش:

یکی از ادله دیگر در مورد حرمت تراشیدن ریش اینهکه فقها به سیره پیامبر و امامان معصوم تمسک کردن و این روش زندگانی را به عنوان یک دلیل برای خودشون قرار دادن

چون سیره و روش عملى پیامبران و امامان و اصحاب ائمه (ع) گذاشتن ریش بوده. و ما در تاریخ سراغ نداریم پیامبر یا امامى ریشش را تراشیده باشد. بنا بر این تراشیدن ریش بر خلاف احتیاط است و کوتاه کردن سبیل مستحب است.

 

ب)دلیل قرآنی بر حرمت تراشیدن ریش:

آیت الله خویی در کتاب مصباح الفقاهه برای حرمت تراشیدن ریش به این آیه شریفه قران

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً

حتماً آنان را گمراه می‌کنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان می‌گردانم، و (آن گاه که بدین وسیله ایشان را فرمانبر خود کردم، هرچه را خواستم) بدیشان دستور می‌دهم، و آنان (اعمال خرافی انجام می‌دهند و از جمله گوشهای چهارپایان را قطع می‌کنند، و بدیشان دستور می‌دهم، و آنان آفرینش خدا را دگرگون می‌کنند (و حتّی دین خدا را تغییر می‌دهند، و فطرت توحید را به شرک می‌آلایند!) و هر که اهریمن را به جای خدا سرپرست و یاور خود کند، به راستی زیان آشکاری کرده است. (1)

1)نساء 119                                 

 

ج)برخی از روایات در مذمت تراشیدن ریش:

1)در روایاتی امر شده به بلند گذاشتن ریش و زدن سبیل ها و از تشبیه به یهود و مجوس نهی گردیده است(1)

2) در روایاتی معروف به جعفریات آمده است که تراشیدن ریش مثله کردن است و هر کس مثله کند، لعنت خدا بر او باد. (2)

3) روایاتی که دلالت دارند بر این که سلوک و مسلک دشمنان دین جایز نمی باشد. ریش تراشی از جمله آن ها محسوب میشود.

4)پیامبر (ص ) در خطاب به دو پیام آور کسری فرمود: وای بر شما !چرا این گونه هستید؟ آن دو گفتند :پادشاه ما را این گونه امر کرده ، پیامبر فرمود: اما پروردگار من امر فرموده که ریشم را بگذارم و سبیل هایم را کوتاه کنم . (3)

5) فرمایش امام علی (ع ): اقوامی بودند که ریش تراشی نمودند و سبیل ها را گذاشتند ،پس مسخ شدند. (4)

6) و می فرماید «فلیغیرن خلق الله » تراشیدن ریش تغییر خلقت به شمار می آید. پس حرام است .(5)

مثلا پیامبر فرمود: «سبیل را بتراشید (کوتاه کنید). ولی محاسن را وا بگذارید و خود را شبیه به یهود نکنید» . (6)

باز از حضرت نقل شده: «مجوس ریش هایشان را می‌تراشیدند و سبیل هایشان را وا می‌گذاشتند، ولی ما مسلمانان سبیل‌ها را کوتاه می‌کنیم و ریش را وا می‌گذاریم و این بر اساس فطرت و خلقت است » . (7)

 

منابع:

1)المستدرک ، ج 1، ص 59 ، نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت، بی تا .

2)همان، ص 59 .

3) وسائل الشیعه ، ج 2 ص 117 همان .

4)همان

5)مصباح الفقاهه ، تقریرات درس محقق خویی

(6و7)شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة ، ج 2 ، ص 117،

 

 

جواب به چند سوال:

1)اگر كسي موهاي صورتش و ريش هايش به طور كامل و يكنواخت نرويد و اگر بگذارد كه رشد كنند حالت زننده اي به چهره ي شخص بدهد آيا در اين صورت تراشيدن ريش حرام است؟

جواب: این حالتی که برای محاسن گفتید حکم ریش بر آن صدق نمی کند...یعنی ریش نیست.پس تراشیدن آن مشکلی ندارد

 

2)آیاریش پروفسوری اشکال دارد:

آیت الله مکارم شیرازی: آیا اشکالی ندارد. استفتائات معظم له

 

3)آيا گذاشتن ريش پروفسوري كفايت مي‏كند؟

امام، آیت الله خامنه‏ اي، آیت الله بهجت، آیت الله صافي، آیت الله نوري و آیت الله سيستاني: خير، تراشيدن مقداري از ريش (دو طرف گونه‏ها) نيز حكم تراشيدن تمام آن را دارد،یعنی پرفسوری جایزنیست.

آیت الله تبريزي، آیت الله مكارم و آیت الله فاضل: اگر چانه و اطراف آن (يك چهارم صورت) تراشيده نشود، به طوري كه در وقت مواجهه صدق كند ريش دارد، كفايت مي‏كند

منابع:

امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 84؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3،م 43؛

 خامنه‏اي، اجوبة، س 1413؛

سيستاني؛ سايت، ريش تراش، س 1 و 3؛

صافي، جامع الاحكام، ج 2، س 1743؛

بهجت، توضيح‏المسائل، متفرقه، س 4؛

نوري، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493.

مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751؛

فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 955 و ج 2، س 941؛

تبريزي، استفتاءات، س 1087.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

هرزگی قوه خیال:
آدمی دارای نیرویی است که دائماً زمان و خیالش را به کار می گیرد.

ویژگیهای قوه خیال:
یکی از ویژگیهای قوه خیال، فرار و متحرک بودن آن است. چون اگر تفکر نباشد، هزاران خاطره و مسأله بر ذهن انسان در طی چند لحظه، بدون هیچ ارتباطی به هم می رسد.

انواع خیالات در نماز:
گاهی در نماز آنچه به ذهن خطور می کند، انجام کار خیری است؛ مثلا در این تصور است که چگونه بعد از نماز سخنرانی کند و در بعضی اوقات کار شری را در ذهن می پرواند، مثل اینکه چگونه سر کسی را کلاه بگذارد. گاهی فقط به صورت خیال است و آن خیال پسندیده است، مثل اینکه پولدار شود و به دیگران کمک کند و یا اینکه آن خیال فاسد است، مثل اینکه لذت گناهی را که کرده است را به یاد بیاورد و به آن دلخوش کند.

درمان:
باید در بیرون نماز، تمرین و ممارست در حفظ قوه خیال و متمرکز کردن آن صورت گیرد.

روشی در تمرکز قوه خیال:
تعملیاتی مثل تمرکز حواس و فکر در روانشناسی و علم هیپنوتیزم و ریاضیات وجود دارد و همه برای آن است که قوه مغناطیسته و عزم و اراده آدمی، قوی گردد، به طوری که قادر به انجام هر کاری به راحتی باشد.

کیفیت تغذیه قوه خیال:
عواملی که باعث تغذیه قوه خیال می شود عبارتند از:

1:یاد خدا بودن

2:تفکر در مسائل علمیه.

3:مراقبت بر احوال و رفتار خود که چه مقدار منطبق با عقل، شرع و رضای خداوند است.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

نشانه عشق:

وقتی که به کودکی می گویی دوستت دارم،می گوید:اگرراست میگی بستنی برایم بخر!این سخن نشان میدهد که بچه هاهم به خوبی میدانندکه دوستی وعشق،علامت ونشانه داردونشانه آن عمل واقدام است.ماهم اگرامام زمان(ع)رادوست داریم،بایددست به کارشویم وبه دستورهای خداوند که اهل بیت علیهم السلام برای ماآورده اند،عمل کنیم وبه خواسته های آنها تن دهیم.وجودنازنین آن حضرت هم فرموده است:«فلیعمل کل امرءمنکم بما یقرب به من محبتنا .یتجنب مایدنیه من کراهتنا وسخطنا؛پس هریک ازشمابایدکاری کنید که وی رابه محبت ودوستی ما نزدیکترسازدوازآنچه خوشایندمانیست وباعث کراهت وخشم ماست دوری گزیند»اگرمنتظراوهستی بایداقدامی داشته باشی عملی انجام دهی؛چون که انتظارفرج خود،عمل است بلکه «افضل الاعمال انتطارالفرج»است.

امام صادق(ع)فرمودند:«من سران یکون من اصحاب القائم فالینتظرولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهومنتطر» هرکسی دوست داردازاصحاب قائم باشد،منتظربماندوتقواپیشه کندوبه محاسن اخلاق پای بندباشدودرهمان حال انتظاربکشد.»

 

اگرباآمدن آفتاب ازخواب بیدارشویم،نمازمان قضاست... 

          

بیداری پیش ازآفتاب ارزشمنداست،والّاباآمدن آفتاب همگان بیدارند...



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می شود و نگاه کردن او به صورت عادت در آمده. این حالت علاوه بر مزاحمت و ناراحتی برای دیگران، برای خود شخص آشفتگی، اضطراب، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات را به همراه دارد. 

درمان:

الف) کنترل چشم در همه حال:

اگر بیرون از نماز، چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود و چیزهایی را که ضبط کرده، هنگام نماز مزاحم می شود. پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بیرون از نماز است.


ب) قطع زمینه های چشم چرانی:

از عوامل مهم ترک چشم چرانی، قطع رابطه با دوستانی است که در این موضوع مؤثرند، چرا که آنها در حقیقت دوست نیستند، بلکه دشمنند:

در حقیقت دوستانت دشمنند که ز حضرت، دور و مشغولت کنند

ج)تصمیم بر ترک چشک چرانی:

با تمرین و ممارست به کنترل چمش بپردازیم و هر وقت نامحرمی را مشاهده کردیم، مواظب باشیم با قصد تلذذ به او خیره نشویم و اگر بر این امر مراقبت کنیم، آرام آرام، محافظت بر چشم، امری آسان می شود.

عوامل بیرونی:

الف) دوست فاسد:

همنشینی با دوست فاسد و فاسق، اثرات منفی در آدمی می گذارد، چرا که شخصیت انسان، بستگی به شخصیت دوست و همنشین او دارد واین واقعیتی غیرقابل انکار است:

تواول بگو با کیان دوستی           پس آن بگویم که تو کیستی

ب) مجلس و محیط فاسد:

مجلس گناه محیط فاسد خانواده، اجتماع و ... جو روحی انسان را فاسد می کند و زمینه لازم را برای رشد معنویات از بین می برد. این اثرپذیری چنان زیاد است که سعادت دنیا و آخرت آدمی را از بین می برد و گاهی سبب سهل انگاری در اموری معنوی مخصوصاً در نماز می شود.


موانع مقدماتی:


الف) پرخوری:
پرخوری علاوه بر مضرات جسمی و فیزیولوژیکی دارای مضرات روحی و روانی نیز هست که از جمله ناراحتیهای روحی آن، مانع بودن از حضور قلب در نماز است. پرخوری و افراط در خوردن در انگیزه های معنوی اختلال ایجاد می کند، البته گرسنگی زیاد و فشار حاصل از آن موجب اختلال در انگیزه معنوی، از جمله همین حضور قلب و اختلال در فعالیتهای عقلی می شود. ترک پرخوری جز از طریق شکم، ممکن نیست. چون هیچ چیز زیانبارتر از پرخوری، برای قلب مؤمن نیست. پرخوری باعث قساوت قلب و تحریک شهوت می شود و گرسنگی، خورش مؤمن و غذای روح و طعام قلب و صحت بدن است.

ب) پرخوابی:
پرخوابی و اعتیاد به آن، جسم را بی حال می کند و موجب ضعیف شدن اراده می گردد و اعتماد به نفس از آدمی سلب می شود که در نتیجه آدمی در مقابل معنویات عکس العمل منفی نشان می دهد. در هنگام نماز، بی حال است و برای خواندن نماز خیلی با سختی بیدار می شود.


درمان:
سپس باید، عزم بر تنظیم اوقات خواب گرفته و زمان مناسب و متعادلی را بر آن تعیین کنیم و دایماً مراقبت بر آن داشته باشیم. در ندامت پرخوابی همین بس که روح عبادت را از آدمی می گیرد و موجب ضعف اراده بر تحصیل امور معنوی می شود. اگر یک بار خواب خود را کنترل کنیم و از لذت سحرخیزی بهره مند شویم، سعی خواهیم کرد که همچنین نعمت بزرگی را از کف ندهیم. 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

درود برتو ای دیده خدابر خلقش 

 

فرودگاه:

برای نشستن هواپیما روی زمین،نیازمندفرودگاهی مطمئن وسالم هست.برای نشستن یک هواپیمای کوچک،یک باند200متری هم کافی است امایک هواپیمای بزرگ،یک باندفرود چندکیلومتری نیازدارد تابتواند به سلامت برزمین بنشیند.زیرسازی چنین فرودگاهی نیز بایدمحکم باشد تابتواند صدهاتن فشارراتحمل کند.

امام زمان(ع)که بیش ازهزارسال درپشت پرده غیبت بوده بایدفرودگاه محکمی داشته باشدتابتواندفرودبیاید.

فرودگاه مطمئن او،همان زمینه های ظهور،تحقق جامعه منتظر،مقبولیت و وجودیاران صالح است که بایدازهرجهت فراهم باشد.

                                               

                                                  صدای پای ظهور ازجاده

                                          همت ما بلند می شود...

 

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

اسلام

از منظر اسلام آنچه باعث هلاکت انسان می­شود ، اسباب و عللی دارد که مهمترین آن ، گناه است و به قولی تمام آنچه مانع نجات است ، در قالب گناه می­باشد.معنای گناه ، مخالفت و نافرمانی و هتک حرمت پروردگار است

هرچند برای غیبت امام عصر عللی ذکر شده اما یکی از مهمترین علل محروم ماندن جامعه و مردم از فیض حضور آن امام همان گناه و معصیت مردم بوده است چون گناه موجبات خشم خداوند را فراهم می­کند و خشم خداوند موجب می­گردد که خداوند به مجازات گناه مردم آنها را از حضور امام محروم کند

امير مؤمنان، علي(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:

...وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سَيُعْمِي خَلْقَهُ مِنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَي أَنْفُسِهِم...

آگاه باشيد زمين از حجّت الهي خالي نمي‌ماند؛ ولي خداوند به دليل ستم پيشگي و زياده‌روي انسان‌ها، آنان را از وجود حجّت خود محروم مي‌کند.

امام جواد علیه السلام : إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ

خشم خدا به جهت هشدار و آگاه ساختن مردم است تا قدر شناس باشند   علامه مجلسی می فرماید :غائب شدن امام نتیجه خشم خدا بر اکثر بندگانش می باشد امام باقر(عليه السلام) نيز در اين‌باره مي‌فرمايد:

...وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَي صَاحِبِکُم‏...؛شما مردمي هستيد که با دل، ما را دوست مي‌داريد؛ ولي عمل شما با اين محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پديد نمي‌آيد و به همين دليل صاحب شما از دست شما گرفته مي‌شود....

 بدين سان غيبت آخرين حجّت خداوند نماد خشم خداوند بر زمينيان است و بی شک اگر در ترک گناه و معصیت همت کنیم برخی از موانع را برطرف خواهد شد و امید است که خداوند تفضل نموده و علل دیگر را برطرف کرده و جامعه از این موعود امم مستفیض گردد.

 

 

 

 



برچسب‌ها:

روش تربیتی ما باید چگونه باشد؟ چه روشهایی می تواند کودکان و نوجوانان ما را با وجود امام زمان مانوس سازد؟

1 . فضا سازی

اولین و مهمترین نکته که باید تحقق پیدا کند، این است که فرد از اطرافیانش یاد بگیرد که وجود امام زمان (عج) مسئله ای جدی است; شوخی بردار نیست و سستی و سهل انگاری در آن راه ندارد . تربیت یعنی فضاسازی .

ما در تربیت نمی توانیم آدمها را تک به تک تربیت کنیم; اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد کنیم . افراد وقتی در فضای خاصی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حرکت خواهند کرد .

خیلی از چیزها احتیاج به ارائه کار مستقیم ندارد . اینها یک تعلیم و تربیت پنهان است که از طریق فضاهایی که ایجاد می شود، شکل می گیرد . بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه های شان مشکل دارند . هر چه آنان را امر به این کار می کنند، آنان سر باز می زنند . مشکل اینجاست که آنان می خواهند بچه را بطور مستقیم وادار به درس خواندن کنند . یکی از راهها این است که حالت خانه را مثل کتابخانه کنند مثلا ساعت شش بعد از ظهر، ناگهان چهره خانه عوض می شود و هیچ کس بلند حرف نمی زند . تلویزیون و رادیو خاموش است و هر کس گوشه ای می نشیند و کتاب می خواند و هر کس وارد شود، گویی فضا به او می گوید که آقا کتاب دستت بگیر و برو بنشین بخوان . تنها کاری که در اینجا انجام می دهم، مدیریت است . به احدی نمی گوییم بخوان . اگر کاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می گوییم ساکت; الان هنگام بلند حرف زدن نیست و . . .. این فضا واقعا بچه را مجبور به درس خواندن می کند . در تربیت، فضا سازی مهم تر از کار مستقیم فردی است . فضاها با انسان صحبت می کنند .

در مسئله تربیت نسل منتظر نیز این نکته بسیار مهم است; بسیار مهم تر از پیامهای مستقیمی است که می خواهیم به افراد بدهیم . یکی از فاکتورهای مهم در فضاسازی این است که وجود مبارک حضرت را جدی بگیریم و کوچک ترین شوخی و سهل انگاری به این موضوع وارد نکنیم; مانند مسئله قرائت قرآن . دستور الهی به ما می گوید:

هنگامی که قرآن خوانده می شود، به آن گوش فرا دهید . . .

به محض شروع تلاوت، مثلا در تلویزیون، انسانی که می خواهد دیگران را تربیت کند، خودش باید ساکت باشد و با همه وجود به قرآن گوش فرا دهد . دیگر احتیاج نیست که دیگران را امر به گوش دادن کنیم . این مسئله بسیار مؤثر است . از این طریق، در حقیقت احترام به قرآن به وجود می آید .

2 . گوشزد کردن اهمیت مساله

شوخی و خنده جزء زندگی ما است; حتی در مسائل دینی نیز بعضی موقع شوخی می کنیم . در بعضی چیزها به هیچ وجه نباید شوخی کرد; از جمله قرآن و قیامت . نام قیامت که بیاید، باید اشک جاری شود .

مسئله قیامت طوری در قرآن بیان می شود که هیچ جای شوخی نمی گذارد . در مورد قیامت نباید شوخی کرد. اگر بخواهیم نسل منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم . با نام امام زمان (عج) نمی توان شوخی کرد.

اگر بخواهیم نسل منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولی عصر (علیه السلام) حالمان دگرگون و چهره مان متغیر شود. این تغییر چهره تاثیر خودش را می گذارد. اگر بچه ای گوشه چشم تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است . آن بچه می بیند و در اعماق وجودش اثر می گذارد . نشان دهیم که ما درباره یک انسان مهم و بزرگ حرف می زنیم که سر سوزنی سهل انگاری در او وارد نمی شود . نام امام زمان (عج) که می آید برمی خیزیم و دست روی سر می گذاریم . این کاری بوده که امام رضا (علیه السلام) قبل از تولد امام زمان (عج) انجام می داده; این تکریم ها در عمل باید نشان داده شود و مهم ترین تربیت نسل منتظر این است که نشان دهیم سخن از شخص بسیار مهمی است .

مسئله قیامت طوری در قرآن بیان می شود که هیچ جای شوخی نمی گذارد . در مورد قیامت نباید شوخی کرد. اگر بخواهیم نسل منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم . با نام امام زمان (عج) نمی توان شوخی کرد. اگر بخواهیم نسل منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولی عصر (علیه السلام) حالمان دگرگون و چهره مان متغیر شود. این تغییر چهره تاثیر خودش را می گذارد

 

 3 . انتقال معارف مهدوی

سخن از تعلیم معارف مهدوی است . خیلی چیزها باید به کودکانمان بیاموزیم . یکی از آنها احادیثی است که در مورد حضرت است . انتقال اینها به کودکان بسیار کارساز است .

لازم است این فرازها و احادیث را برای بچه ها توضیح دهیم . برخی چیزها را گزیده انتخاب کنیم تا بچه ها تکرار کنند و حفظ کنند اینها نگهدارنده آنهاست .

 

4 . بسیار یاد کردن امام زمان (عج)

یکی دیگر از کارهایی که باید در مورد روشهای تربیتی تاکید شود، انجام آداب خاص و یادکردن فراوان از امام (علیه السلام) است . ذکر امام و نام امام باید در زندگی ما فراوان باشد یکی از چیزهایی که امروزه دیده می شود و بسیار مؤثر است، ختم قرآن است که با برنامه ریزی های مدون و منظم، هر کس یک حزب یا جزء یا سوره ای از قرآن را برای قرائت قبول می کند و موظف است هر روز آن را انجام دهد . این ختم قرآن را برای امام زمان (عج) انجام می دهند; یعنی هر روز یک ختم قرآن صورت می گیرد . این نعمت بزرگی است که شامل حال آنان می شود . ما معمولا به طور منظم قرآن نمی خوانیم و این یکی از مشکلات جامعه ما است . این کار ما را موظف می کند . بعضی اوقات می بینیم که شخصی وقت ندارد، یا مشکلی دارد; به دیگران التماس می کند که آقا من نرسیدم این حزب را بخوانم شما بخوانید . همین مسائل انس با قرآن را زیاد می کند .

 

5 . ایجاد شرایط خاص

نکته دیگر اینکه این چراغانی ها، روی کودکان تاثیر بسیار سازنده ای دارد. شیرینی دادن، عیدی دادن و . . . که متاسفانه کم می بینیم که روز تولد حضرت مهدی به کسی عیدی بدهند . این کارها در ذهن بچه های کوچک تاثیر می گذارد و بادوام است . باید در این روزها شرایط خاص برای کودکان فراهم کرد; مثلا اگر به غذایی علاقه مندند آن شب آن غذا را درست کنیم . لباس نو بپوشیم که این هم خاطره خاصی دارد و ...

 

آسیب شناسی انتظار

در مورد آسیب شناسی انتظار بحثهایی مطرح است . انتظار و وجود امام را باید از تخیلات و اوهام دور نگه داریم . حفظ و حراست عقلانی و منطقی یکی از وظایف ماست . متاسفانه مفهوم انتظار می تواند با خرافات آمیخته شود و مشکل ایجاد کند . یکی از بیماریهایی که ما در دنیای روانشناسی داریم، «رفرنیک » است; ایجاد نوعی هذیان و توهمات گوناگون . یکی از شکلهای هذیان این است که انسان خودش را جای آدمهای بزرگ بگذارد . آدمهای رفرنیک خود را جای امام زمان(عج) می گذارند و گاهی خود همین آدمها بشارتهایی در مورد امام زمان می دهند . ما به خاطر تخصصمان، رفتارهای فرد را متوجه می شویم .

این حریم، حریمی است که با بیماری و تخیلات و اوهام همراه است . اینها مسائلی است که می تواند به اندیشه و انتظار امام زمان (عج) لطمه بزند . توجه داشته باشیم که باید مرز بین واقع بینی امام زمان و تخیلات و اوهام و افکار منحرف را بشناسیم و از همدیگر تفکیک کنیم .

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید
 
 چیستی نفاق    آفات نفاق  
   استثناهای نفاق    اسباب نفاق
 خطر نفاق بر جامعه    معالجه ی نفاق  
   نفاق از نظر بزرگان    معرفی آثار درباره ی نفاق
فهرست مجموعی مطالب در رابطه با نفلاق
 
 نفاق بیماری روحی
کتاب بصیرت از بطن دین تا باطن دنیا
خطر نفاق بیش از کفر
نفاق بالاترین عقوبت برای انسان
آشنایی با جریان های جامعه بشری
نفاق افکنی حرام عینی است ، آیت الله جوادی آملی 
گرفتار نفاق اند ، مبارزه کنندگان باغدیر
دایرة المعارف شهدای مبارزه با نفاق رونمایی گردید
منافق و نفاق ، آیت الله سبحانی
سقیفه ثمره ی نفاق 10 ساله 
مذمت نفاق

 نشانه ها و ویژگی های نفاق جدید
نفاق سیاسی از منظر مقام معظم رهبری
بررسی پدیده نفاق در جامعه اسلامی
آیه 141 سوره نساء 
مشخصه‏ های بارز منافقان
مسأله نفاق
کفر و نفاق سرچشمه گناه
علت نفاق
موجب رهایی از نفاق
لزوم نفاق ستیزی
افشای نفاق
سیمای منافقین در بیان آیت الله جوادی آملی
نماز و انفاق و منافقان
نفاق چیست
نفاق و عایشه
ریشه ی نفاق
اقسام اهل نفاق در قرآن ، آیت الله سبحانی 
منافقین آفت امت اسلامی
منافیق و چنگ نرم
استثناهای نفاق
نفاق یعنی دو چهرگی

دروویی هشتدار اجتماعی
نفاق و منافقین ، استاد مرتضی مطهری(ره)
مردن منافقانه
مسلمین و نفاق
آفت انقلاب اسلامی نفاق سیاسی
ولایت شاقول ایمان و نفاق
حادثه عاشورا، ثمره اجتماع نفاق و جهل
پیامدهای حاکمیت جریان نفاق
جریان نفاق بر مسند زمامداری
منافقها بدتر از کفار





برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ جمعه 22 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ جمعه 22 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

منتظر واقعی

فرض کنید اعضای خانواده می خواهند به مهمانی بروند. پدر زودتر از همه، لباس و کفش را می پوشد، آماده می شود، ماشین را روشن می کند و سرکوچه، منتظر آمدن بچه هایش می شود؛ اما در خانه، یکی از بچه ها دنبال کفشش می گردد، دیگری دنبال جورابش و... در اینجا پدر آماده و منتظر آ مدن بچه هایی است که هنوز آماده نشده اند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم منتظر ماست، نه اینکه ما منتظر او باشیم؛ چون همیشه انسان آماده است که منتظرِ انسانِ غیر آماده است.

بیاییدماهم باترک گناه خودمان راآماده کنیم برای منتظرواقعی شدن.

 

حضرت آماده است ماچطور؟



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

 

جهالت

ظلم و جفای برادران حضرت یوسف به ایشان و برادرش را از جهاتی می توان به جفای امت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تشبیه کرد؛ زیرا بعضی می گویند:مگر اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه ویژگی هایی دارند که نزد خدای متعال و رسول گرامی اش از دیگران محبوب ترند؟ اما باید دانست که تمام افعال خداوند، حکیمانه است و دلیل محبت ویژه خدا به این خاندان هم، آگاهی به صفات ممتاز آنهاست. درست مثل حضرت یعقوب علیه السلام که در یوسف علیه السلام چیزی را می دید که در پسران دیگرش نبود و به همین دلیل، او را بیشتر دوست می داشت، ولی برادران حضرت یوسف این را درک نمی کردند و جاهلانه می گفتند:(لَیوسُفُ و أَخُوهُ اَحَبُّ إلی أبِینا مِنّا وَ نَحنُ عُصبَةٌ) «یوسف و برادرش نزد پدر، از ما محبوب ترند؛ در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم!»

شگفت آنکه برادران یوسف به قدری در جهالت خود افراط کردند که حتی پیامبر زمان خود را گمراه دانستند و اظهار داشتند: (اِنَّ أبانا لفی ضلالٍ مبینِ)؛ «پدر ما در گمراهی آشکار است!»  اما نادانی آنان به همین جا ختم نشد و آنان به جای اصلاح اخلاق و رفتار خود، برای اینکه در نزد پدر آبرویی بیابند، کمر به قتل حضرت یوسف علیه السلام بستند و گفتند: (اقْتُلُواْ یوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یخْلُ لَکمْ وَجْهُ أَبِیکمْ )؛ «یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستی بیفکنید تا توجه پدر، فقط به شما باشد.» آری یکی از حکمت های غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در روایات نیز ترس از کشته شدن، بیان شده است،تابه یقین نرسیم که امام زمان(ع)حجت یگانه خدادرروی زمین هست وتاقبول نکنیم که حضرت مهدی(عج)والاترین بنده خداست واورابه امام بودن{بااعتقادیقینی}قبول نکنیم خبری ازظهورنخواهدبود.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

چراغ

فرض کنید چراغی را برای روشنایی و گرما بخشی، نزد کودکی می گذاریم، اما او از روی جهالت و نادانی به آن سنگ می زند. ما هم برای اینکه بچه به چراغ آسیب نزند، آن را برمی داریم. برداشتن چراغ، دلیل ترس و ناتوانی ما در برابر کودک نیست؛ به عبارت دیگر، ما از قدرت او نمی ترسیم، بلکه از خطا و اشتباه او می ترسیم. امامان بزرگوار ما مانند چراغ های هدایتی هستند که خداوند در مسیر انسان ها نصب کرده است؛ اما در اثر اشتباه و خطای گذشتگان، یازده تن از آنها به شهادت رسیدند و تنها یکی از آنان، یعنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باقی مانده است و خداوند برای جلوگیری از اشتباه ما که به آن آسیبی نزنیم، آن حضرت را از دیدگان ما غایب ساخته است و تا هنگامی که احتمال این اشتباه باشد، غیبت آن حضرت همچنان ادامه پیدا می کند و از ظهور او هم خبری نیست که نیست.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

انتظار خورشید

هر شب، منتظرِ طلوعِ خورشیدِ فردا هستیم؛ اما معنای انتظار خورشید، آن نیست که تا صبح در تاریکی به سر ببریم، بلکه تا آمدن خورشید، هر کس اتاق خود را روشن می کند. یا در زمستان، منتظر فرا رسیدن بهار هستیم؛ ولی معنایش این نیست که در طول زمستان از سرما بلرزیم و اتاق خود را گرم نکنیم.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت همانند خورشید پشت ابر است و ما منتظران رؤیت خورشیدیم؛ اما این بدان معنا نیست که دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری نکنیم، بلکه در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید به مقدار توان خود با ظلم مبارزه کنیم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآییم.

در روایت می خوانیم: «أَفضلُ الأعمالِ إنتِظارُ الفَرَج؛ بهترینِ اعمال، انتظار فرج [حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف] است.»

بر اساس این حدیث، انتظار، یک حالت نیست، بلکه عمل است. بنابراین منتظران واقعی، باید اهل عمل باشند.

کسی که منتظر مهمان است، آرام نمی نشیند و خانه را برای آمدن مهمان آماده می کند. بنابراین آمادگی برای ظهور، با خودسازی، امر به معروف، دعوت به حق و آگاه سازی دیگران از وظایفی که در دوران غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارند، ممکن خواهد شد.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

 

بنِفَسْي انَتَ منِ مغُيَبَّ لمَ يَخلُ منِاّ

جانم فدات  که توآن  حقیقت پنهانی که دور ازما نیستی

توهمون حس غریبی که همیشه بامنی                                           تو بهونه هرعاشق واسه زنده  بودنی

تو امید انتظاری  تو دلای نا امید                                                     مثل دیدن ستاره  توشبای  ناپدیدی

عمریه دلم گرفته گله دارم ازجدایی                                            غایب همیشه حاضر توکجایی توکجایی

 

قلب

برای اثبات ضرورت وجودمستمرامام زمان(ع)درعالم هستی دلایل نقلی وعقلی بسیاری وجوددارد که مابعضی ازآنهارو درقالب مثال برای شما می آوریم به امیداثربخش بودن ومعرفت کافی به حضرت مهدی(عج) پیداکردن.                                                                                                                                                                                                                        آیاماچشم داریم؟     بله                      به چه کارمی آید؟     باآن ،رنگهاواشخاص رامی بینیم وتشخیص می دهیم.

آیامابینی داریم؟    بله                       به چه کار می آید؟     باآن بوها را استشمام میکنیم.        

آیادهان داریم؟    بله                       باآن چکارمی کنیم؟      غذا می خوریم و مزه آنهارا می چشیم.

آیا ماقلب داریم؟   بله                     باآن چه کارمی کنیم؟     هرآنچه اعضا وحواسمان درک می کنند،امتیاز وتشخیص می دهیم .آیااین اعضای حسی و ادراکی مارا ازقلب بی نیاز نمی کننددرجواب می گوییم نه اماچطور بی نیاز نمی کننددرحالی که همه آنهاصحیح وسالم هستندجواب این است که وقتی اعضا درچیزی که حس می کنندتردید داشته باشنددرتشخیص آن به قلب مراجعه می کنندتایقین حاصل شودوشک باطل گردد. پس خداوند،قلب رابرای رفع شک وحواس قرارداده است، قلب بایدموجودباشدوگرنه برای حواس، یقینی حاصل نمی شود.

!!خداوندمتعال حواس مارا بی امام رها نکرده است وبرایشان امامی قرارداده است تاصحیح راآشکار و شکشان را به یقین تبدیل کند. حال،این خلایق رادرشک وحیرت واختلاف رها نموده وامامی برایشان منصوب نکرده تا آنان راازشک وتردید،خارج سازد؟صددرصداین گونه نیست خداوندمهربان برای انسان هاوخلایق هم مرکز وقلبی قرارداده است که به آن رجوع می کنند،خداوندامام زمان را قلب عالم امکان قرارداده است تاهمه برمدار اوباشند.اگرچشم نباشدمازنده می مانیم اگربقیه اعضاهم نباشدزنده می مانیم ولی اگرقلب نباشدمازنده نمی مانیم اگرامام زمان نباشدزمین اهلش رابه کامش فروش میکشد.

درآیات وروایات مرادازقلب قوه عاقله هست                                  اصول کافی

 

                      

ای اجابت کننده هردعا،

پنجره قلب منتظران ،روبه آسمان بیکرانت گشوده است

 تابایک اشارت توغباراندوه غیبت از دلها بخیزد

 وچشم ها به تماشای باران ظهوربنشیند

واکنون ای پیام همه رنگ های روشن!

ای گل زیبای باغ عدالت!ماباتمام وجودمان درانتظاردیدنت



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید

امام على عليه السلام:

لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛

آفرين بر حسادت! چه عدالت پيشه است! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.

(شرح نهج البلاغه، ج1، ص316)



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:, توسط کانون توحید